شهر سوخته
By Nima Shahsavari and نیما شهسواری
()
About this ebook
اینجا شهر سوخته است
مردمان این شهر را سوزاندهاند، میدانی آنان خود خویشتن را سوزاندند، آری در آن روزگارانی که ندایی زمین و آسمان را درنوردید آنان مسکوت ماندند و از آن تبعیت کردند، آخر از دیربازی آنان را آموخته بودند بدین خاموشی
حال که ندای دردآلود خشم از خیابانها به گوش میرسد، حال که رنج را فدیه به مردم میدهند، حال که این بیداد داد آنان شده است
حال آنچه به طول این سالیان کاشتند را درو میکنند
این بذر همان دورترها است
همان دانه از نفرت که به دل اینان کاشتند را امروز بارور میبینند
دلم با هوای آلوده اینان نیست، دلم از روزگار اینان دور و سالیان است که از آنان دورماندهام
مرا با هوای آنان چه کار
اینان انقلاب را به آیین انقلاب به پیش بردند، تنها هدف غایی در برابر همان انقلاب بود، چیزی فراتر از آن را استدعا نکردند
آری اینان استدعا کردند، حق خویش را اداعه کردند، بر آسمان چنگ زدند و بر خاک نشستند تا آنچه آرزو دارند را از والاتری فدیه گیرند، اینان حق را از آن محقان دیدند و در تمنای آن به خاک نشستند
شهرم سوخته است، بر دیوارهایش نقش خون رنگ بسته و هیچ از آزادی به میدان آن نیست
حال مدام میبافند، میدان اسارت را میدان آزادی نام مینهند، به واژگان میآویزند و در تمنای آزادی دل در گروی کلمات بستهاند
ما را با اینان چه کار، ما را با آزادی اینان چه کار؟
آزادی اینان به قیمت اسارت ما تمام خواهد شد
چگونه این قوم به حج رفته در طواف اسارت برآمدند، چگونه عقل را زایل کردند و بر ادعا چنگ انداختند، نوشتهها را آتش زدند و به قول فراخواندند،
قول میداد، پیشتری خوانده بود، از او دورترها خوانده بودند و ایوای که در تمنا آزادی به اسارت چنگ انداختند
خاطرت هست، از حق رأی زنان گفت
پاسخ قبلهی عالم در ماه آنان چه بود؟
بر این حق خوانده شده تمرد کرد و فریاد وامصیبتا سر داد
او نداده بود که پادشاهش بر آسمان این حدیث مجمل را از کمی پیشتر خوانده بود
چرا نخواندند؟
چرا ندانستند؟
چرا تا بدینسان غریبهاند این قوم از خواندن و دانستن
اینان همه چیزدانان جهاناند
Nima Shahsavari
Nima Shahsavari He is an Iranian poet and writer He was born in 1990 in Mashhad. His writings include 41 volumes of books in the form of research works, novels, stories, articles and poems. Most of the themes of his works are about belief in life and equality, freedom, and critique of power He started writing at the age of 15 and at the age of 32 he published all his works in cyberspace To access the works of Nima Shahsavari, refer to Idealistic World website www.idealistic-world.com
Read more from Nima Shahsavari
قلمرو آرمانی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتهمینه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقیام Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsداستانهای سیاه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدَوَران Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکیمیا Rating: 5 out of 5 stars5/5سلاح صلاح صلح Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآلت پرستان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآفکینش Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدیالوگ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجورم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsفریاد Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsطغیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسرگردانی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکاخ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمرداب Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsناجی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقضاوت خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاغوا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسبوعیت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsحیجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمرام نامه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsزیبای نهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتمدن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتسخیر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرویا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related to شهر سوخته
Related ebooks
کاخ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرویا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقضاوت خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsناجی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجورم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجهان آرمانی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsطغیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsزیبای نهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآفکینش Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsحیجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرزم نامه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدارالمجانین Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسبوعیت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاغوا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsشرک Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Notes-یاد داشت ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکیمیا Rating: 5 out of 5 stars5/5تمدن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدمحمحیسم Rating: 2 out of 5 stars2/5مرداب Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسلاح صلاح صلح Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگواه ظلم جلد سوم قرآن: گواه ظلم, #3 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsFor All of Us Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمرام نامه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتسخیر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرسوخ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکی خوابه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتگو با نفس سبز خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتیم نه و ایستادیم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگواه ظلم جلد اول تورات: گواه ظلم, #1 Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Reviews for شهر سوخته
0 ratings0 reviews
Book preview
شهر سوخته - Nima Shahsavari
توضیحــات کتــاب
سخنی با شما
به نام آزادی یگانه منجی جانداران
بر خود وظیفه میدانم تا در سرآغاز کتابهایم چنین نگاشتهای به چشم بخورد و همگان را از این درخواست باخبر سازم.
نیما شهسواری، دست به نگاشتن کتبی زد تا بهواسطه آن برخی را به خود بخواند، قشری را به آزادگی دعوت کند، موجبات آگاهی برخی گردد و اینچنین افکارش را نشر دهد.
بر خود، ننگ دانست تا بهواسطه رزمش تجارتی برپا دارد و این رزم پاک را به ثروت مادی آلوده سازد.
هدف و آرمان، من از کسی پوشیده نیست و برای دانستن آن نیاز به تحقیق گسترده نباشد، زیرا که هماره سخن را ساده و روشنبیان داشتم و اگر کسی از آن مطلع نیست حال دگربار بازگو شود.
بپا خواستم تا برابر ظلمهای بیکران خداوند، الله، یهوه، عیسی، انسان و یا هر نام دیگری که غایت و هدف را هماره باقدرت تلاقی داده است، فریاد برآورم و
آزادی همه جانداران را فراهمسازم. رهایی جاودانی که دارای یک قانون است و آن احترام و آزار نرساندن به دیگر جانداران، گیاهان، حیوانات و انسانها است.
بر خود ننگ میدانم که در راستای رسیدن به این هدف والا که همانا آزادی است قانون رهایی را نقض و باعث آزار دگر جانداران شوم.
با مدد از علم و فناوری امروزی، میتوان راه گذشتگان را در پیش نگرفت و دگر چون گذشته برای نشر کتب از کاغذ استفاده نکرد، زیرا که این کاغذ از تن والای درختان زیبا غارت شود و موجبات مرگ این جاندار و تخریب طبیعت را حادث گردد.
من خود هیچگاه نگاشتههایم را بر کاغذ، جان درخت نشر ندادم و تنها خواستهام از ناشران کتب نشر ندادن این نگاشتهها بر کاغذ است. حال چه از روی سودجویی و چه برای ترویج و اطلاعرسانی.
امروز میتوان با بهرهگیری از فناوری در برابر مرگ و تخریب درختان این جانداران والا ایستادگی کرد، پس اگر شما خود را مبلغ افکار آزادگی میدانید که بیشک بیمدد از این نگاشته نیز هیچگاه به قتل طبیعت دست نخواهید زد. اگر هم تنها هدفتان سودجویی است و بر این پیشه پا فشارید بیبهره از کشتار و
قتلعام درختان میتوانید از فناوری بهره گیرید تا کردارتان از دید من و دیگر آزاد اندیشان بهحق و قابلتکریم گردد.
به امید آزادی و رهایی همه جانداران
فصل اول
اینجا شهر سوخته است
مردمان این شهر را سوزاندهاند، میدانی آنان خود خویشتن را سوزاندند، آری در آن روزگارانی که ندایی زمین و آسمان را درنوردید آنان مسکوت ماندند و از آن تبعیت کردند، آخر از دیربازی آنان را آموخته بودند بدین خاموشی
حال که ندای دردآلود خشم از خیابانها به گوش میرسد، حال که رنج را فدیه به مردم میدهند، حال که این بیداد داد آنان شده است
حال آنچه به طول این سالیان کاشتند را درو میکنند
این بذر همان دورترها است
همان دانه از نفرت که به دل اینان کاشتند را امروز بارور میبینند
دلم با هوای آلوده اینان نیست، دلم از روزگار اینان دور و سالیان است که از آنان دورماندهام
مرا با هوای آنان چه کار
اینان انقلاب را به آیین انقلاب به پیش بردند، تنها هدف غایی در برابر همان انقلاب بود، چیزی فراتر از آن را استدعا نکردند
آری اینان استدعا کردند، حق خویش را اداعه کردند، بر آسمان چنگ زدند و بر خاک نشستند تا آنچه آرزو دارند را از والاتری فدیه گیرند، اینان حق را از آن محقان دیدند و در تمنای آن به خاک نشستند
شهرم سوخته است، بر دیوارهایش نقش خون رنگ بسته و هیچ از آزادی به میدان آن نیست
حال مدام میبافند، میدان اسارت را میدان آزادی نام مینهند، به واژگان میآویزند و در تمنای آزادی دل در گروی کلمات بستهاند
ما را با اینان چه کار، ما را با آزادی اینان چه کار؟
آزادی اینان به قیمت اسارت ما تمام خواهد شد
چگونه این قوم به حج رفته در طواف اسارت برآمدند، چگونه عقل را زایل کردند و بر ادعا چنگ انداختند، نوشتهها را آتش زدند و به قول فراخواندند،
قول میداد، پیشتری خوانده بود، از او دورترها خوانده بودند و ایوای که در تمنا آزادی به اسارت چنگ انداختند
خاطرت هست، از حق رأی زنان گفت
پاسخ قبلهی عالم در ماه آنان چه بود؟
بر این حق خوانده شده تمرد کرد و فریاد وامصیبتا سر داد
او نداده بود که پادشاهش بر آسمان این حدیث مجمل را از کمی پیشتر خوانده بود
چرا نخواندند؟
چرا ندانستند؟
چرا تا بدینسان غریبهاند این قوم از خواندن و دانستن
اینان همه چیزدانان جهاناند
اینان را چه هرج با دانستن که از کمی پیشتر همه چیز را دانستهاند
لیکن حتی از همان منبع دانستن هم هیچ نخواندند
بیمروتان دست کم آن که همهچیزدانیتان را مدیون از آنید را بخوانید
دست کم به دانش آن با خبر شوید، با خبر نشدند و شهر سوخت
شهر نسوخته است، او پا برجاست مردم این دیار سوختهاند، ذهنها را به آتش کشیدهاند، هیچ از آنان باقی نیست جز مشتی خاکستر، مردمان این