علی آردم مهمان این قسمت کتابگرد است. در این قسمت علی از علاقه‌مندیش به علوم سیاسی و ادبیات عرب حرف می‌زند وکتاب‌های خوبی برای آشنایی با این حوزه پیشنهاد می‌دهد
آدرس ایمیل پادکست: ketabgardpodcast@gmail.com
آدرس توییتر: https://twitter.com/ketabgardp
فعالیت‌های علی آردم را می‌توانید در اینستاگرامش دنبال کنید.
لینک کتاب‌های این قسمت در طاقچه: https://click.adtrace.io/cob0jmd
کتاب‌های محبوب علی آردم
ایران بین دو انقلاب؛ یروند آبراهامیان
صلحی که همه صلح‌ها را برباد داد؛ دیوید فرامکین
ارباب حلقه‌ها؛ ج آر آر تالکین
کتاب‌هایی که برای هدیه پیشنهاد دادم
آداب دیکتاتوری ؛ فرانک دیکوتر
کار کار انگلیسی‌هاست ؛ جک استرا
بازگشت؛ هشام مطر
لیست کتاب‌هایی که در این گفت‌وگو از آن‌ها حرف زدیم
آموزش دانش سیاسی، حسین بشیریه

چه باشد آنچه خوانندش سیاست؛ فدایی مهربانی

بیروت ۷۵ ؛ غاده السمان

طبل حلبی؛ گونترگراس

تاریخ تمدن؛ ویل دورانت

کودتا ؛ یروند آبراهامیان

مردم در سیاست ایران ؛ یروند آبراهامیان

تاریخ ایران مدرن ؛ یروند آبراهامیان

امیر ارسلان نامدار

سیلماریون؛ ج.آر.آر تارلکین

هری پاتر ؛ جی.کی. رولینگ

هابیت ؛ ج.آر.آر تارلکین

ترانه آتش و یخ ؛ ج.آر.آر مارتین

کشور مردان ؛ هشام مطر

گوژپشت نوتردام ؛ ویکتور هوگو
صد سال تنهایی؛ گابریل گارسیا مارکز
کتاب‌های نزار قبانی و محمود درویش
بینوایان؛ ویکتور هوگو
ترجمه شعر «مننظرش باش» با شعرخوانی محمود درویش؛

(ترجمه از عباس شهرابی فراهانی)
با جامی لاجوردی، پُر از شراب
منتظرش باش
کنار دریاچه‌ای، حوالی عصر، با شکوفه‌ی یاس
منتظرش باش
با صبر اسبی، که بر تاختِ سراشیبِ کوه چیره شده
منتظرش باش
با آداب‌دانیِ شهریاری بزرگ و یگانه منتظرش باش،
با هفت بالش، پُر از ابرهای نرم
منتظرش باش،
با آتشین‌دمِ زنانه‌ای که فضا را پُر می‌کند با بوی کفشِ مردانه‌ای بر پُشتِ اسب
منتظرش باش
و شتاب مکن، اگر پس از موعد رسید
منتظرش باش
و اگر پیش از موعد
منتظرش باش
پرنده‌ی شاخسارِ گیسوانش را مرنجان و
منتظرش باش
تا چون باغی در نهایتِ زیبایی‌اش، آرام بگیرد
منتظرش باش
تا این هوای غریب را به سینه فروکشد
منتظرش باش
تا تن‌پوش را چونان ابرهایی در-حرکت از ساقِ پا بَر کشد
منتظرش باش
و او را به ایوان بَر تا ماهِ غرقه در شیر را بنگرد
منتظرش باش
قبل از شراب، آبَش ده و به دو کبک خفته بر سینه‌اش چشم نینداز و
منتظرش باش
و آن‌گاه که جام را بر مرمر می‌نهد بر درنگِ دست‌هایش دست گُذار گویی شبنمی را برمی‌داری و
منتظرش باش
با او سخن بگو – چونان سخنِ نی‌لبک با زهی ترسان در کمان – سخن بگو چنان‌که آنچه را فردا برایتان مهیّا کرده در نظاره‌اید و
منتظرش باش
شب‌اش را، حلقه‌به‌حلقه، بر او فروزان کن و
منتظرش باش
تا شب آوازت دهد: در هستی جز شما نمانده پس به‌ظرافت او را ببر تا مرگی که اشتیاق‌اش را داری و
منتظرش باش
حامی پادکست: طاقچه