48 min listen
3. مسافر - سهراب سپهری - با صدای خسرو شکیبای
3. مسافر - سهراب سپهری - با صدای خسرو شکیبای
ratings:
Length:
48 minutes
Released:
Aug 14, 2021
Format:
Podcast episode
Description
مسافرشما عبارت "مسافر دم غروب میان حضور خ ..." را انتخاب کرده اید ، جستجو در فرهنگ لغت برای یک کلمه انجام می شود و لطفا یک کلمه را فقط انتخاب نمائید.دم غروب میان حضور خسته اشیانگاه منتظری حجم وقت را می دیدو روی میز هیاهوی چند میوه نوبربه سمت مبهم ادراک مرگ جاری بودو بوی باغچه را ‚ باد روی فرشفراغتنثار حاشیه صاف زندگی می کردو مثل بادبزن ‚ ذهن ‚ سطح روشن گل راگرفته بود به دستو باد می زد خود رامسافر از اتوبوسپیاده شدچه آسمان تمیزیو امتداد خیابان غربت او را بردغروب بودصدای هوش گیاهان به گوش می آمدمسافر آمده بودو روی صندلی راحتی کنار چمننشسته بوددلم گرفتهدلم عجیب گرفته استتمام راه به یک چیز فکر می کردمو رنگ دامنه ها هوش از سرم می بردخطوط جاده در اندوه دشت ها گم بودچه دره های عجیبیو اسب ‚ یادت هستسپیدبودو مثل واژه پاکی ‚ سکوت سبز چمنزار را چرا می کردو بعد غربت رنگین قریه های سر راهو بعد تونل هادلم گرفتهدلم عجیب گرفته استو هیچ چیزنه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج می شود خاموشنه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ اینگل شب بوستنه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطرافنمی رهاندو فکر میکنمکه این ترنم موزون حزن تا به ابدشنیده خواهد شدنگاه مرد مسافر به روی میز افتادچه سیبهای قشنگیحیات نشئه تنهایی استو میزبان پرسیدقشنگ یعنی چه ؟قشنگ یعنیتعبیر عاشقانه اشکالو عشق تنها عشقترا به گرمی یک سیب می کند مانوسو عشق تنها عشقمرا به وسعت اندوه زندگی ها بردمرا رساند به امکان یک پرنده شدنو نوشداروی اندوه ؟صدای خالص اکسیر می دهد این نوشو حال شب شده بودچراغ روشن بودو چایمی خوردندچرا گرفته دلت مثل آنکه تنهاییچه قدر هم تنهاخیال می کنمدچار آن رگ پنهان رنگ ها هستیدچار یعنی..........عاشقو فکر کن که چه تنهاستاگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشدو چه فکر نازک غمناکیو غم تبسم پوشیده نگاهگیاه استو غم اشاره محوی به رد وحدت اشیاستخوشا به حال گیاهان که عاشق نورندو دست منبسط نور روی شانه آنهاستنه وصل ممکن نیستهمیشه فاصله ای هستاگر چه منحنی آب بالش خوبی استبرای خواب دل آویز و ترد نیلوفرهمیشه فاصله ای هستدچار باید بودوگرنه زمزمه حیرت میان دو حرفحرام خواهد شدو عشقسفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاستو عشقصدای فاصله هاستصدای فاصله هایی که غرق ابهامندنهصدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزندو با شنیدن یک هیچ می شوند کدرهمیشه عاشق تنهاستو دست عاشق در دست ترد ثانیه هاستو او و ثانیه ها می روند آن طرف روزو او و ثانیه ها روی نور می خوابندو او ؤ ثانیه ها بهترین کتاب جهان رابه آب می بخشندو خوب می دانندکه هیچ ماهی هرگزهزار و یک گره رودخانه را نگشودو نیمه شب ها بازورق قدیمی اشراقدر آب های هدایت روانه می گردندو تا تجلی اعجاب پیش می رانندهوای حرف تو آدم راعبور می دهد از کوچه باغ های حکایاتو در عروق چنین لحنچه خون تازه محزونیحیاط روشن بودو باد می آمدو خون شب جریان داشت در سکوت دو مرداتاق خلوتپاکی استبرای فکر چه ابعاد ساده ای دارددلم عجیب گرفته استخیال خواب ندارمکنار پنجره رفتو روی صندلی نرم پارچه اینشستهنوز در سفرمخیال می کنمدر آبهای جهان قایقی استو من ‚ مسافر قایق ‚ هزارها سال استسرودزنده دریانوردهای کهن رابه گوش روزنه های فصول می خوانمو پیش می رانممرا سفر به کجا می برد ؟کجا نشان قدم ‚ ناتمام خواهد ماندو بند کفش به انگشت های نرم فراغتگشوده خواهد شد ؟کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرشو بی خیال نشستنو گوش دادن بهصدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور ؟و در کدام بهار درنگ خواهی کردو سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد ؟شراب باید خوردو در جوانی روی یک سایه راه باید رفتهمینکجاست سمت حیات ؟من از کدام طرف میرسم به یک هدهد ؟و گوش کن که همین حرف در تمامسفرهمیشه پنجره خواب را به هم میزدچه چیز در همه ی راه زیر گوش تو می خواند ؟درست فکر کنکجاست هسته پنهان این ترنم مرموز؟چه چیز پلک ترا می فشردچه وزن گرم دل انگیزی ؟سفر دراز نبودعبور چلچله از حجم وقت کم می کردو در مصاحبه باد وشیروانی هااشاره ها به سر آغاز هوش برمی گشتدر آن دقیقه که از ارتفاع تابستانبه جاجرود خروشان نگاه می کردیچه اتفاق افتادکه خواب سبز ترا سار ها درو کردند ؟و فصل ‚ فصل درو بودو با نشستن یک سار روی شاخه یک سروکتاب فصل ورق خوردوسطر اول این بودحیات غفلت رنگین یک دقیقه حوا ستنگاه می کردیمیان گاو و چمن ‚ ذهن باد در جریان بودبه یادگاری شاتوت روی پوست فصلنگاه می کردیحضور سبز قبایی میان شبدرهاخراش صورت احساس را مرمت کردببین همیشه خراشی است روی صورتاحساسهمیشه چیزی انگار هوشیاری خواببه نرمی قدم مرگ می رسد از پشتو روی شانه ما دست می گذاردو ما حرارت انگشتهای روشن او رابسان سم گواراییکنار حادثه سر می کشیمونیز یادت هستو روی ترعه آرام؟در آن مجادله زنگدار آب و زمینکه وق
Released:
Aug 14, 2021
Format:
Podcast episode
Titles in the series (100)
14. دنیای سوفی-یوستین گوردر by پادکست کتاب کست - KetabCast