48 min listen
1. صدای پای آب- سهراب سپهری - با صدای خسرو شکیبایی
1. صدای پای آب- سهراب سپهری - با صدای خسرو شکیبایی
ratings:
Length:
26 minutes
Released:
Aug 12, 2021
Format:
Podcast episode
Description
صدای پای آباهل کاشانم روزگارم بد نیستتکه نانی دارم خرده هوشی سر سوزن ذوقیمادری دارم بهتراز برگ درخت دوستانی بهتر از آب روان و خدایی که دراین نزدیکی استلای این شب بوها پای آن کاج بلندروی آگاهی آب روی قانون گیاه من مسلمانمقبله ام یک گل سرخجانمازم چشمه مهرم نور دشت سجاده من من وضو با تپش پنجره ها می گیرم در نمازم جریان دارد ماهجریان دارد طیفسنگ از پشت نمازم پیداست همه ذرات نمازم متبلور شده است من نمازم را وقتی می خوانمکه اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانمپی قد قامت موج کعبه ام بر لب آب کعبه ام زیر اقاقی هاست کعبه ام مثل نسیم باغ به باغ می رود شهر به شهرحجرالاسود من روشنی باغچه است اهل کاشانم پیشه ام نقاشی است گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ می فروشم به شماتا به آواز شقایق که در آن زندانی است دل تنهایی تان تازه شودچه خیالی چه خیالی ... می دانمپرده ام بی جان است خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهی است اهل کاشانمنسبم شاید برسدبه گیاهی در هند به سفالینه ای از خاک سیلکنسبم شاید به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد پدرم پشت دو بار آمدن چلچله ها پشت دو برفپدرم پشت دو خوابیدن در مهتابی پدرم پشت زمانها مرده است پدرم وقتی مرد آسمان آبی بود مادرم بی خبر از خواب پرید خواهرم زیبا شد پدرم وقتی مرد پاسبان ها همه شاعر بودندمرد بقال از من پرسید : چند من خربزه می خواهی ؟ من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟پدرم نقاشی می کردتار هم میساخت تار هم میزدخط خوبی هم داشتباغ ما در طرف سایه دانایی بودباغ ما جای گره خوردن احساس و گیاهباغ ما نقطه برخورد نگاه و قفس و آیینه بود باغ ما شاید قوسی از دایره سبز سعادت بودمیوه کال خدا را آن روز می جویدم در خواب آب بی فلسفه می خوردم توتبی دانش می چیدم تا اناری ترکی بر می داشت دست فواره خواهش می شدتا چلویی می خواند سینه از ذوق شنیدن می سوختگاه تنهایی صورتش را به پس پنجره می چسبانید شوق می آمد دست در گردن حس می انداختفکر بازی می کردزندگی چیزی بود مثل یک بارش عید یک چنار پر سارزندگیدر آن وقت صفی از نور و عروسک بود یک بغل آزادی بودزندگی در آن وقت حوض موسیقی بودطفل پاورچین پاورچین دور شد کم کم در کوچه سنجاقک ها بار خود را بستم رفتم از شهر خیالات سبک بیرون دلم از غربت سنجاقک پر من به مهمانی دنیا رفتممن به دشت اندوهمن بهباغ عرفان من به ایوان چراغانی دانش رفتمرفتم از پله مذهب بالا تا ته کوچه شک تا هوای خنک استغناتا شب خیس محبت رفتم من به دیدار کسی رفتم در آن سر عشق رفتم ‚ رفتم تا زن تا چراغ لذتتا سکوت خواهشتا صدای پر تنهایی چیزها دیدم در روی زمین کودکی دیدم ماه را بو می کرد قفسی بی در دیدم که در آن روشنی پرپر می زد نردبانی که از آن عشق می رفت به بام ملکوت من زنی را دیدم نور در هاون می کوبیدظهر در سفره آنان نان بود سبزی بود دوری شبنم بود کاسه داغ محبت بود من گدایی دیدمدر به در می رفت آواز چکاوک می خواستو سپوری که به یک پوسته خربزه می برد نمازبره ای را دیدم بادبادک می خوردمن الاغی دیدم ینجه را می فهمیددر چراگاه نصیحت گاوی دیدم سیرشاعری دیدم هنگام خطاب به گل سوسن می گفت شمامن کتابی دیدم واژه هایش همه از جنس بلور کاغذی دیدم از جنس بهار موزه ای دیدم دور از سبزه مسجدی دور از آبسر بالین فقیهی نومید کوزه ای دیدم لبریز سوالقاطری دیدم بارش انشااشتری دیدم بارش سبد خالی پند و امثالعارفی دیدم بارش تننا ها یا هو من قطاری دیدم روشنایی می برد من قطاری دیدمفقه می بردو چه سنگین می رفتمن قطاری دیدم که سیاست می برد و چه خالی می رفت من قطاری دیدم تخم نیلوفر و آواز قناری می برد و هواپیمایی که در آن اوج هزاران پایی خاک از شیشه آن پیدا بودکاکل پوپک خال های پر پروانهعکس غوکی در حوضو عبور مگس ازکوچه تنهایی خواهش روشن یک گنجشک وقتی از روی چناری به زمین می آیدو بلوغ خورشید و هم آغوشی زیبای عروسک با صبحپله هایی که به گلخانه شهوت می رفتپله های که به سردابه الکل می رفتپله هایی که به قانون فساد گل سرخو به ادراک ریاضی حیات پله هایی که بهبام اشراقپله هایی که به سکوی تجلی می رفت مادرم آن پاییناستکان ها را در خاطره شط می شست شهر پیدا بود رویش هندسی سیمان ‚ آهن ‚ سنگسقف بی کفتر صدها اتوبوس گل فروشی گلهایش را می کرد حراجدر میان دو درخت گل یاس شاعری تابی می بست پسری سنگ به دیوار دبستان میزد کودکی هسته زردآلو را روی سجاده بیرنگ پدر تف می کردو بزی از خزر نقشه جغرافی آب می خوردبنددرختی پیدا بود : سینه بندی بی تابچرخ یک گاری در حسرت واماندن اسباسب در حسرت خوابیدن گاری چی مردگاریچی در حسرت مرگعشق پیدا بودموج پیدا بودبرف پیدابود دوستی پیدا بود کلمه پیدا بود آب پیدا بود عکس اشیا در آب سایه گاه خنک یاخته ها در تف خون سمت مرطوب حیات شرق ان
Released:
Aug 12, 2021
Format:
Podcast episode
Titles in the series (100)
14. دنیای سوفی-یوستین گوردر by پادکست کتاب کست - KetabCast