شرک
By Nima Shahsavari and نیما شهسواری
()
About this ebook
کتاب شرک
اثر نیما شهسواری
بخشی از متن کتاب
قدرت، پلیدترین و سبوعانهترین دیو دنیا که گاه به رقص و گاه به رزم زشتی را به جهانمان عامل گشت
اویی که توان بسیار در خویش داشت و میتوانست جهانمان را به نیکی برد، به یکتایی در آمد و آز پیشه کرد و جهانمان را به جهان زشتی میهمان کرد
هر چه از زشتخویی که در وجودمان بود به نالههای غریزه و به نیاز مانده در جانمان، به شهوت افسار گسیخته در وجودمان به بالهای قدرت نشست و آن کرد که پلیدی در آن بود
از همان دیربازان و از آن روزگاران که فرمانروای جهانیان پوچی و نیستی بود، قدرت زاده گشت و بیدار ماند، هر که بر جهان آمد و دنیا را به نظاره بنشست
دید که در دوردستی قدرت به نظارهی او نشسته است، دید که او را زیر نظر گرفته تا با اولین حرکتش او را به خود فرا بخواند و در خویش به حصر در آورد
حصری لذتبخش و دیوانهوار که همهچیز را از آن تو میکرد، همهچیز را به خدمت تو در میآورد و همگان را برایت اسباب لذت میساخت
آنان که مزین به عقل نبودند، قدرت را به خویش دیدند و او دست به دستان غریزهشان داد تا آن کنند که غریزه فرمان داد و قدرت به پیش برد
میدویدند و از قدرت بهره میجستند تا بدرند و فرمانروایی کنند
آنان دنیایشان در غریزهشان نهفته بود و قدرت به همخوابگی با غریزه هر چه آمال در سر داشت را به پیش برد و گاه به نیاز چشمکی زد، گاه شهوت را اغوا کرد و به پیش رفت تا فرمانروا شود
Nima Shahsavari
Nima Shahsavari He is an Iranian poet and writer He was born in 1990 in Mashhad. His writings include 41 volumes of books in the form of research works, novels, stories, articles and poems. Most of the themes of his works are about belief in life and equality, freedom, and critique of power He started writing at the age of 15 and at the age of 32 he published all his works in cyberspace To access the works of Nima Shahsavari, refer to Idealistic World website www.idealistic-world.com
Read more from Nima Shahsavari
قلمرو آرمانی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتهمینه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقیام Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsداستانهای سیاه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدَوَران Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکیمیا Rating: 5 out of 5 stars5/5سلاح صلاح صلح Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآلت پرستان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآفکینش Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsشهر سوخته Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsفریاد Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجورم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsطغیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدیالوگ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکاخ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسرگردانی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسبوعیت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمرداب Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمرام نامه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsناجی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقضاوت خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsحیجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتمدن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاغوا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتسخیر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرویا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsزیبای نهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related to شرک
Related ebooks
جهان آرمانی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقضاوت خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاغوا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآفکینش Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرسوخ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکیمیا Rating: 5 out of 5 stars5/5رویا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsشهر سوخته Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمرام نامه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsحیجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدارالمجانین Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsناجی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرزم نامه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsزیبای نهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسبوعیت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتمدن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکاخ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsطغیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجورم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگواه ظلم جلد سوم قرآن: گواه ظلم, #3 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsیادداشتها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Notes-یاد داشت ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدمحمحیسم Rating: 2 out of 5 stars2/5سرگردانی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsFor All of Us Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگواه ظلم جلد اول تورات: گواه ظلم, #1 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsLight & Delight: Stories of Old Greece Rating: 5 out of 5 stars5/5تسخیر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsهر روز می سوزم و می افروزم Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Reviews for شرک
0 ratings0 reviews
Book preview
شرک - Nima Shahsavari
توضیحات کتاب
سخنی با شما
به نام آزادی یگانه منجی جانداران
بر خود وظیفه میدانم تا در سرآغاز کتابهایم چنین نگاشتهای به چشم بخورد و همگان را از این درخواست باخبر سازم.
نیما شهسواری، دست به نگاشتن کتبی زد تا بهواسطه آن برخی را به خود بخواند، قشری را به آزادگی دعوت کند، موجبات آگاهی برخی گردد و اینچنین افکارش را نشر دهد.
بر خود، ننگ دانست تا بهواسطه رزمش تجارتی برپا دارد و این رزم پاک را به ثروت مادی آلوده سازد.
هدف و آرمان، من از کسی پوشیده نیست و برای دانستن آن نیاز به تحقیق گسترده نباشد، زیرا که هماره سخن را ساده و روشنبیان داشتم و اگر کسی از آن مطلع نیست حال دگربار بازگو شود.
بپا خواستم تا برابر ظلمهای بیکران خداوند، الله، یهوه، عیسی، انسان و یا هر نام دیگری که غایت و هدف را هماره باقدرت تلاقی داده است، فریاد
برآورم و آزادی همه جانداران را فراهمسازم. رهایی جاودانی که دارای یک قانون است و آن احترام و آزار نرساندن به دیگر جانداران، گیاهان، حیوانات و انسانها است.
بر خود ننگ میدانم که در راستای رسیدن به این هدف والا که همانا آزادی است قانون رهایی را نقض و باعث آزار دگر جانداران شوم.
با مدد از علم و فناوری امروزی، میتوان راه گذشتگان را در پیش نگرفت و دگر چون گذشته برای نشر کتب از کاغذ استفاده نکرد، زیرا که این کاغذ از تن والای درختان زیبا غارت شود و موجبات مرگ این جاندار و تخریب طبیعت را حادث گردد.
من خود هیچگاه نگاشتههایم را بر کاغذ، جان درخت نشر ندادم و تنها خواستهام از ناشران کتب نشر ندادن این نگاشتهها بر کاغذ است. حال چه از روی سودجویی و چه برای ترویج و اطلاعرسانی.
امروز میتوان با بهرهگیری از فناوری در برابر مرگ و تخریب درختان این جانداران والا ایستادگی کرد، پس اگر شما خود را مبلغ افکار آزادگی میدانید که بیشک بیمدد از این نگاشته نیز هیچگاه به قتل طبیعت دست نخواهید زد. اگر هم تنها هدفتان سودجویی است و بر این پیشه پا فشارید
بیبهره از کشتار و قتلعام درختان میتوانید از فناوری بهره گیرید تا کردارتان از دید من و دیگر آزاد اندیشان بهحق و قابلتکریم گردد.
به امید آزادی و رهایی همه جانداران
C:\Users\UROMSYSTEM\Desktop\pic of book\امضا\نمتمنتمنت.jpgبخش اول
قدرت، پلیدترین و سبوعانهترین دیو دنیا که گاه به رقص و گاه به رزم زشتی را به جهانمان عامل گشت، اویی که توان بسیار در خویش داشت و میتوانست جهانمان را به نیکی برد، به یکتایی در آمد و آز پیشه کرد و جهانمان را به جهان زشتی میهمان کرد.
هر چه از زشتخویی که در وجودمان بود به نالههای غریزه و به نیاز مانده در جانمان، به شهوت افسار گسیخته در وجودمان به بالهای قدرت نشست و آن کرد که پلیدی در آن بود.
از همان دیربازان و از آن روزگاران که فرمانروای جهانیان پوچی و نیستی بود، قدرت زاده گشت و بیدار ماند، هر که بر جهان آمد و دنیا را به نظاره بنشست، دید که در دوردستی قدرت به نظارهی او نشسته است، دید که او را زیر نظر گرفته تا با اولین حرکتش او را به خود فرا بخواند و در خویش به حصر در آورد، حصری لذتبخش و دیوانهوار که همهچیز را از آن تو میکرد، همهچیز را به خدمت تو در میآورد و همگان را برایت اسباب لذت میساخت
آنان که مزین به عقل نبودند، قدرت را به خویش دیدند و او دست به دستان غریزهشان داد تا آن کنند که غریزه فرمان داد و قدرت به پیش برد، میدویدند و از قدرت بهره میجستند تا بدرند و فرمانروایی کنند، آنان دنیایشان در غریزهشان نهفته بود و قدرت به همخوابگی با غریزه هر چه آمال در سر داشت را به پیش برد و گاه به نیاز چشمکی زد، گاه شهوت را اغوا کرد و به پیش رفت تا فرمانروا شود
اما بر آنان فرجی نبود که بیعقل آن کردند که غریزه و نیاز فرمان داد، فرج و هرج بر جانی بود که جهان را به عقل دید و از آن آراست، او به عقل مزین شد تا جهان دیگری سازد، ارزشها به عقلش زنده میشدند و جان میگرفتند و او باید که فکر میکرد، چه راه در برابرش بود برای آنکه بیندیشد، برای آنکه راهی برگزیند، هر چه بود به دیدههایش بود، به آنچه میدید و بر آن اعتماد میکرد، با دیدنش باید که عقل را یاری میکرد و از او میخواست تا ارزش تازهای به جهانش پدید آورد
به نوک کوهها رفت، به بلندای تپهها سرک کشید و هر جای را به زیر پای در آورد تا ببیند تا ببیند جهان چیست، ناخودآگاهش برایش از آنچه میدید میساخت،
گاه به میان جنگلی دویدن شیر را دید، دریدن طعمهی در برابر را دید و از اباهتش به وجد آمد، دید چگونه او را به زمین میزند، به حصر میکشد و دندان به جانش فرو برده است، دید و ندانست که آنان بیفکر آن کردند که غریزه و نیاز فرمان داد و قدرت به کنیزی راه برد، او دید و دریدن آموخت
نه فراتر از آنچه دریدن بود، او به دیدههایش دانست که قدرت پیشوای جهانیان است، به بلندای قلهای ایستاد و پرواز بر آسمانهای عقابی را به چشم دید، دید چگونه آسمان میشکافد و به بالای ابرها منزل میکند، دید که همگان را خرد در برابر دیده است و آنگاه که نیاز برایش لالایی خوانده باشد، بر چشم بر هم زدنی به سوی طعمهاش خواهد رفت و او را به جنازهای بدل خواهد کرد، او این بزرگی در عقاب را دید و ناخودآگاه و خودآگاهش فرمان داد:
قدرت پیشوای جهانیان است
دوباره دید، هزاران باره دید و هر بار به هر سوی از قدرت در اختیار جانان به شگفت آمد و دنیای را تصویر به بزرگی کرد، به برتری کرد و ارزش ذهنش همانا برتری جستن شد، به تعقیب یگانگی رفت تا او را قدرتمندترین خطاب کند و اینگونه جهانی به فراسوی دیدههایش ساخت
قدرتی که قدری از آن در وجود هر یک از جانداران بود و جاندار به داشتن این ارزش ساخته به جان متفکر، بزرگترین لقب گرفت،
جنگل را سلطانی در آن خواندند و او را یکتای جنگل خطاب کردند که به داشتن دندانهای تیز و بران، چنگالهای پرزور قدرت جنگل خطاب شد، آسمان سروری به خود دید و او را به داشتن بالهای بلند و پرواز در فرا پادشاه خطاب کردند و دریا سروری به دندانهای تیز و بران داشت،