نبض احساس ـ آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید
()
About this ebook
وزن و موسیقی با آفرینش انسان و هستی در آمیخته است. به تپش قلبتان گوش دهید. این موسیقی تداوم و زندگی است. پرنده ها می خوانند. برخی یكریز و خوشآهنگ، پاره یی فقط یك ملودی ساده را تكرار می كنند. آیا كسی به آنها یاد داده است كه بخوانند؟... چه كسی؟
جویباری در خلوت سایهدار یك دره، زیر گوش یك سرو كوهی، قطره قطره دل كوچك خود را ترنم می كند. او آواز خواندن را از كجا فراگرفته است؟
هیچ چیز خالی از موسیقی نیست. ممكن است گوش ما نشنود.
قرار نیست، گوش عادی همه چیز را بشنود؛ اگرنه همه چیز از ارزش می افتاد. جوهر حیات و وجود انسان با موسیقی عجین است. شاعر، به عنوان صاحب قلبی پراحساس و حساس، و انسانی دارای قدرت دریافت بالا و ظریف، آینه یی دارد كه در آن صداهای مكنون و سایههای خیال منعكس می شوند.
سخن در این باب زیاد است و قبل از هر چیز شما را به خواندن این کتاب دعوت میکنم.
«نبض احساس»، جدیدترین کتاب در زمینهی وزن شعر پارسی است. در این کتاب به جای نامگذاریهای مطول و نامأنوس عربی، نامهای سلیس و زیبای پارسی پیشنهاد شده است. به عنوان مثال به جای «بحر متقارب مثمن محذوف» از اسم «چکامه»، به جای «بحر متدارك مثمن» از «پونه چین» و به جای عبارت دراز دامن «بحر مثمن اخرب صدر ابتدا مكفوف حشو محذوف عروض و ضرب» از نام ساده و زیبای «نازک خیال» استفاده شده است. ویژگی دیگر این کتاب این است که وزنهای مرکب بیشتری را به خواننده معرفی میکند، اغلب آنها ابتکاری و محصول تعمق نگارنده در ملودیهای موسیقی و تلفیق آنها با وزن شعر پارسی است.
ناگفته نماند، در ابتدای كار قصدم تنها انتشار یك جزوهی كوچك در مورد وزن شعر بود اما هر چه جلوتر رفتم، دیدم با تعریف جدید از موسیقی شعر قلمروهای بسا ناشناخته در فرارو هست كه باید آنها را شناخت و عرضه كرد. محصول كار ـ در مدتی كمتر از دو هفته تحقیق و نگارش، شناخت و بازشناخت بیش از صد وزن می باشد؛ البته وزنهای بسا بیشتری نیز هست كه نگارنده، در حال حاضر به آنها نپرداخته است؛ چون كتاب بیش از اندازه قطور می شد. مطمئنم شاعران، ناقدان و استادان ادب و فرهنگ، صاحبان سلیقه های موشكاف و ظریف اندیشان نكته كاو کاستیها را تكمیل خواهندكرد و به این ترتیب ناپختگی كار حاضر جبران خواهند شد؛ مهم گام آغازین است.
علیرضا خالو کاکایی
Ali reza khalo kakaee is an Iranian poet, songwriter, and Iranian authorThis exiled artist is against fundamentalist ruling of Iran.He comes from a country that taken hostage by reactionary and terrorist mullahsHe could not live in Iran for a different opinion and libertyHe was not allowed to publish their books freely in IranIran's freedom for this progressive intellectual is equal to his lifeWe publish some of his books for world-wide acquaintanceYour welcome to these books will spread freedom in Iranعلیرضا خالوکاکایی با تخلص (ع. طارق) شاعر، ترانه سرا و نویسندهی آزادی خواه و آوانگارد ایرانی است. او زندگی و قلمش را صرف مبارزه با دولت فناتیستی ایران کرده است. ما جمعی از ادب دوستان، تصمیم گرفتیم ـ بخشی از آثار او را که در اینترنت موجود است ـ بدون دخل و تصرف و با رعایت قوانین کپی رایت، باز نشر و منعکس کنیم. امیدواریم بتوانیم آثار سایرین هنرمندان مردمی و در تبعید را نیز در آینده در نوبت انتشار قرار دهیم.این هنرمند ایرانی مخالف با بنیادگرایی مذهبی، بر اساس خاطراتی که در کتاب «من و برفهای سهیل» نوشته، در سال ۱۳۴۱ در یک خانوادهی فقیر در شهر سنقر کلیایی به دنیا آمد. به نقاشی و کتاب علاقه وافر داشت. در ۱۴سالگی یک مجموعه قصه برای کودکان نوشت. در ۱۵سالگی با خواندن کتابهای دکتر علی شریعتی، صمد بهرنگی و دفاعیههای مهدی رضایی به دنیای مبارزه و سیاست قدم گذاشت و همراه با جوانان آزادیخواه و انقلابی شهر به فعالیت زیرزمینی روی آورد. با شروع تظاهرات دانشآموزی علیه شاه در سال ۱۳۵۷ به آن پیوست و در سرنگونی دیکتاتوری نقش فعال داشت. با تأسیس جنبش ملی مجاهدین به عضویت در آن درآمد. در سال ۱۳۶۰ با تأثیرپذیری از جان باختن تعدادی از دوستانش به سرودن شعر متمایل شد. به دلیل مخالفت با دیکتاتوری ولایت فقیه و استبداد جدید در زیر پردهی دین زندگی مخفی اختیار کرد. در سال ۱۳۶۵ از طریق غیرقانونی از ایران خارج شد و به مقاومت سازمان یافته علیه دیکتاتوری پیوست.او در بارهی زندگی مخفی خود در مقدمهی کتاب سکوت آبی ماه، دومین مجموعه شعر خود، اینچنین نوشته است:«آن سال به دلیل فشارهای عظیم روحی، تنهایی در پشت درهای بسته و پنجرههای تاریک، در به دری و آوارگی و تحت تعقیب بودن به وسیلهی پاسداران، و زیستن ۲۴ساعته در وضعیت آمادهباش، تازه به شعر روآورده بودم و داشتم در کنار فعالیتهای سیاسی، آن را تجربه میکردم. البته آشناییام با ادبیات و نیز داستاننویسی به ۱۴سالگیام برمیگردد؛ یعنی ۵سال زودتر از خطرکردن ناشیانه در وادی شعر. شعر را نه برای شاعر شدن و بودن یا چاپ کتاب، که سنگ صبوری میدیدم که میتوان دلزمزمههای مکنون را با آن در میان نهاد.روزهای سیاهی که بر روشنفکران و آزادیخواهان ایران در حکومت ولایت فقیه گذشته و میگذرد، قابل بازگفتن نیست.اگر روزی سلطان محمود غزنوی در پاسخ به خلیفهی عصر خویش میگفت: «من از بهر عباسیان انگشت در کردهام در همهی جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار میکشند...» روح الله الموسوی الخمینی، خود خلیفه بود و امرش مطاع، او آزادیخواهان و دگراندیشان عصر خود را «منافق»، «مرتد»، «مهدورالدم»، «محارب»، «یاغی» و «باغی» خوانده و فتوای او برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان۶۷ این بود:«رحم بر محاربين ساده انديشی است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامی است، اميدوارم با خشم و كينهی انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانی كه تشخيص موضوع به عهدهی آنان است وسوسه و شك و ترديدنكنند و سعی كنند [اشداء علی الكفار] باشند.»به پای دارندگان چوبههای دار و جلادانش که گویی این میزان از درندهخویی را ظرفیت نداشتند، با دستهای مرتعش، از طریق احمد خمینی رقعهیی نوشته و شک خود نسبت به شامل بودن حکم در مورد همهی زندانیان را، در سوالی ضمیمهی این حکم کردند. پاسخ آنها به سرعت داده شد:«هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگی به وضع پروندهها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.»آری، من در چنین شرایطی با شعر محرم شدم و به آن رو کردم. پیشاپیش بگویم که این قفسهای رنگین از کلمات، به لحاظ هنری فاقد ارزش هستند. آنچه آنها را در حال حاضر از پاکسازی و به دور ریخته شدن، مانع میشود، خاطرات و خطرات و پارههای عزیزی از عمر هستند که نمیتوان کتمانشان کرد. مطمئن هستم و ایمان دارم روزی خواهد رسید که نسلهای پس از ما، آزادی را تنفس خواهند کرد و آزادی را خواهند اندیشید، در آزادی از آزادی خواهند نوشت؛ این سیاهمشقها برای آنان است.علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) با اینکه بهطور حرفهای به مبارزه با دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران اشتغال داشته اما آثار متعددی در زمینهی شعر و نثر دارد. او از شاعران و نویسندگانی است که پیوسته به نوگرایی باور داشته و هیچگاه در یک سبک درجا نزده است. علاوه بر شعر، داستان کوتاه و رمان، در زمینة وزن شعر و اسلوب نویسندگی تجارب خود را ارائه کرده است. برخی نوشتههای موجز او تم عرفانی ـ فلسفی دارد. نمونههایی از آن را در کتابهای دلگریههای قلم، درنگپارهها و مکث در پرانتز آبی میتوان یافت. او و دیگر شاعران و نویسندگان آزادیخواه و در تبعید، خود را شاعران مقاومت ایران میخوانندع. طارق، شعر مقاومت را در یکی از مقالههای خود اینگونه تعریف میکند«حین نبرد انقلابی ، پیوسته عواطفی به منصهی ظهور میرسند که فرصت پرداختن به آنها نیست؛ از دعای بدرقهی مادری گرفته ، تا سفرهیی نان و پنیر که یک روستایی برای چریک زخمی فراهم میآورد، تا کبوتری که بر لبهی بام یک خانهی تیمی قبل از تسخیر، آرامش ابریشمی خود را جار میزند و تا دانهیی که دستی برای گنجشکان میپاشد؛ قبل از اینکه گلولهیی قلب او را از هم بپاشاند.لحظاتی هستند؛ لحظاتی نادر و معصوم؛ لحظاتی که چشمان خونی جلاد و نگاههای چوبی نامحرم، آن را نمیبینند؛ لحظاتی که در رژهی زنجیرها و تازیانهها گم میشوند. شعر مقاومت، این لحظات را از زیر غبار فراموشی نجات میدهد و آنها را از خلوت خاطرات آفرینندگان و ناظران آنها بیرون میکشد و با قلم بر انگارهی سپید کاغذ میسپارد تا وجدانهای حساس انسانی، آن را در حال و آینده دریابند.شعر مقاومت ـ با این تعریف ـ بیان لحظات و صداهای گذرا و فراموش شده است. سوژههای شعر مقاومت، بسیار متنوع و پردامنهاند و عواطف ناب و گستردهیی را در برمیگیرند؛ سوژهها و عواطفی که شاعر مقاومت، یا عاجز از بیان تمامی آنهاست، یا فرصت تصویر آنها را ندارد زیرا خود در متن آتش است و جزیی از جریان متلاطم مبارزه.آری، شاعر مقاومت، در گرماگرم نبرد سهمگین سرنوشت، مجال روی کاغذ آوردن ندارد او تنها به ثبت حادثهیی در عاطفهی خود بسنده میکند و با قطره اشکی تأثر خود را بروز میدهد تا پیشآیی دقیقهیی چند برای ثبت و تصویر؛ که ممکن است هیچگاه پیش نیاید.»کتابهای زیر تاکنون از علیرضا خالوکاکایی تاکنون در فضای مجازی به انتشار رسیده است:شعر:دیدم خدا میگریست ۹۶ ـ ۱۳۹۳فرصت آبی شعر ۹۶ ـ ۱۳۹۳آخرین حرف خزان ۱۳۶۰آبیترین و سفر ۱۳۷۳آواز ماهیان ۱۳۶۸باریدن از ناگهانتبعید به شعرهای خیس ۶۶ ـ ۱۳۶۵تپش در میان دو مرگ ۷۶ـ ۱۳۷۳تکرار تا زیبایی ۶۹ ـ ۱۳۶۸چامههای فصل خاکستر ۶۵ ـ ۱۳۶۰در تبعید خاک ۱۳۸۰سایهها و باد ۷۹ ـ ۱۳۶۷سکوت آبی ماه ۱۳۶۰گفتیم نه و ایستادیم ۸۰ ـ ۱۳۷۹رمان:آنان که با منند بیایند ـ جلد۱ ۱۳۹۷ـ ۱۳۸۶آنان که با منند بیایند ـ جلد۲آنان که با منند بیایند ـ جلد۳آنان که با منند بیایند ـ جلد۴داستان کوتاه:بهار از دیوارها گذشته بود ۱۳۶۷برفها و سکوت ۱۳۶۴مقاله و جستار:بالهای بی قافیه ۱۳۹۳مترسک و پرندهی نخستین خطر ۱۳۹۷جوانههای آبی چخماق ۱۳۹۷چکههای ترد عقیق ۹۸ـ ۱۳۹۷قیام تا آزادی ۱۳۹۶میان من و نگاه ۱۳۸۴تحقیق:جادوی نوشتن (یادداشتهایی در بارهی نویسندگی) ۱۳۸۳نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید) ۱۳۸۳مافیای بیت خامنهای و اهمیت تحریم آن ۱۳۹۸فلسفی ـ عرفانی:دلگریههای قلم ۱۳۸۸درنگپارهها ۱۳۸۹مکث در پرانتز آبیخاطره و اتوبیوگرافی:من و برفهای سهیل ۱۳۸۳نمایشنامه:سفر تا اعماق آینه ۱۳۸۳
Read more from علیرضا خالو کاکایی
برفها و سکوت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجادوی نوشتن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمافیای بیت خامنه ای و اهمیت تحریم آن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمترسک و پرندهی نخستین خطر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمن و برفهای سهیل Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتیم نه و ایستادیم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجوانههای آبی چخماق Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتگو با نفس سبز خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدل گریه های قلم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsزندگی در پارادایم اعتراض Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدرنگ پاره ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآواز ماهیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسکوت آبی ماه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتکرار تا زیبایی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعروسک نیز میگرید Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعبور از ممنوع Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related to نبض احساس ـ آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید
Related ebooks
در تبعید خاک Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآواز ماهیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Vine Girl: A Book of Self-Wisdom Poetry (دختر رَز: دفتری از شعر حکمت خویشتن) Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعروسک نیز میگرید Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدل گریه های قلم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsیادداشتها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsکی خوابه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبمان تا عشق دریایی بیافریند Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتبعید به شعرهای خیس Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبالاتر از سیاهی رنگیست Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرازگان Rating: 2 out of 5 stars2/5گفتیم نه و ایستادیم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsباریدن از ناگهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتپش در میان دو مرگ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتکرار تا زیبایی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsخانهداری Rating: 5 out of 5 stars5/5ارواح پیر Rating: 1 out of 5 stars1/5سکوت آبی ماه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبالهای بی قافیه Rating: 5 out of 5 stars5/5کوه معطر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاپدر پرویز و من Rating: 0 out of 5 stars0 ratings. راه هنرمند از جولیانا کامرون ترجمه فارسی: ترجمه :زی . زاگرس Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsپیوند ستاره و گیاه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتگو با نفس سبز خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسبوعیت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsماسیا Rating: 5 out of 5 stars5/5همسر مسافر زمان Rating: 5 out of 5 stars5/5سلاح صلاح صلح Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرویای درون Rating: 5 out of 5 stars5/5از-مجموعه شعر-Of-poetry collection-(Persian original text) Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related categories
Reviews for نبض احساس ـ آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید
0 ratings0 reviews
Book preview
نبض احساس ـ آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید - علیرضا خالو کاکایی
فصل اول
خاستگاه موسیقی شعر
بدنبال ایجاد تحولی بنیادین در شعر پارسی، سد عظیمی از مقابل شعر برداشته شد؛ بگونهیی كه نیما در اندك مدت نگاه ها را متوجه شعر خود ساخت. تلاشهای او واپسگریان را عقب راند، و نسل جوان و آینده دار را به خود جذب كرد. دیری نكشید، شعر نو ریشه دواند، بر ساقهی خود راست شد، جوانه و گل داد و میوه هایش یكی یكی به بر نشست.
پس از نیما، هر شاعری كه آمد، برگی از افتخار به گنجینهی نوپا و اما ارزشمند او افزود. به هر یك از شاعران نوپرداز که مینگریم، خود بمثابهی ستونهای افراشته یی هستند كه كاخ شعر نو را بر سر دست نگهداشته اند.
- به گواه اغلب صاحب نظران- مدتها بود كه شعر پارسی درجا میزد و پس از حافظ شعری قابل اتكا سروده نشده بود. تقلید و تكرارِ كار دیگران و پرهیز از كشف افق های نوین،كمكم به روال و ارزش تبدیل شده بود.
شاید باروت را پیشینیان و همعصران علی اسفندیاری (نیما یوشیج) روی هم انباشتند. [تغییرات سیاسی- اجتماعی میهنمان در عصر مشروطه، تأثیر تعیین كننده داشته است]، اما فتیله را نیما یوشیج آتش زد و او بود كه «انفجار» را سبب شد.
در مدتی كه از سفرنیما به آفاقِ ابراندود رؤیاهایش میگذرد، شاهد پیدایی شیوه های نوینی در شعر بوده ایم. در این نوشتار قصد نقد آنها را نداریم؛ كار ما -یا لااقل من- نیست، اگر هم بود، جای آن در اینجا نیست.
آنچه از پرداختن به این بحث، مد نظر ماست،این است كه نه نیما و نه شاملو و نه هیچ یك از بزرگان شعر نو پارسی، در مقطع نخستین ظهور شعر نو نفیكنندهی وزن نبودهاند. نیما به اوزان عروضی باور دارد و خود نخستین كسی بود كه آنها را برای بیان مضامین جدید، وسعت بخشید و «وزن نیمایی» را ابداع كرد. زنده یاد احمد شاملو نیز علاوه بر استفاده از وزن نیمایی، خود وزن هجایی را بطرز شایسته یی بكار میبرد.
به نمونه هایی از شعر هر كدام از این بزرگان - از زاویهی رعایت وزن- نگاه كنید:
نیما (در شعر داروگ)
خشك آمد كشتگاه من
فاعلاتن. فاعلاتن. فا
در جوار كشت همسایه
فاعلاتن. فاعلاتن. فا
گرچه میگویند، میگریند، روی ساحل نزدیك
فاعلاتن. فاعلاتن فاعلاتن. فاعلاتن. فاع
سوگواران در میان سوگواران
فاعلاتن. فاعلاتن. فا
قاصد روزان ابری، داروگ ! كی میرسد باران
فاعلاتن. فاعلاتن. فاعلاتن. فاعلاتن. فا
فروغ فرخزاد (شعر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد)
و این منم
مفاعلن
زنی تنها
مفاعیلن
در آستانهی فصلی سرد
مفاعلن فعلاتن. فعل (لام ساكن است)
در امتداد درك هستی آلودهی زمین
مفا [فروغ آگاهانه این قسمت را اضافی آورده است و این ناشی از عدم اشراف به وزن نیست] مفاعلتن فعلاتن. مفاعلن
و یأس ساده و غمناك آسمان
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن
و ناتوانی این دستهای سیمانی
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن فع لن (عین و لام ساكن هستند)
زمان گذشت
مفاعلات
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن فعلات
چهاربار نواخت
مفاعلن فعلات
ازاین نقطه وزن عوض میشود
امروز روز اول دیماه است
مفعول. فاعلات. مفاعیلن. فعل
من راز فصل ها را میدانم
مفعول. فاعلاتن. مفعولن
و حرف لحظه ها را میفهمم
مفعول. فاعلاتن. مفعولن
فروغ از این جا مجددا وارد وزن نخستین میشود
نجات دهنده در گور خفته ست
مفاعلتن. فعولن. مفاعلات [اینجا وزن مقداری تغییركرده است]
و خاك، خاك پذیرنده
مفاعلن فعلاتن. فع
اشارتی ست به آرامش
مفاعلن فعلاتن.فع لن
باز از فروغ
نگاه كن كه غم درون دیده ام
مفاعلن. مفاعلن. مفاعلن
چگونه قطره قطره آب میشود
مفاعلن. مفاعلن. مفاعلن
چگونه سایهی سیاه و سركشم
مفاعلن. مفاعلن. مفاعلن
اسیر دست آفتاب میشود
مفاعلن. مفاعلن. مفاعلن. مفاعلن
سهراب سپهری
قایقی خواهم ساخت
فاعلاتن. فع لات
خواهم انداخت به آب
فاعلاتن. فعلات
دور خواهم شد از این خاك غریب
فاعلاتن. فعلاتن. فعلات
كه در آن هیچ كسی نیست كه در بیشهی عشق
فعلاتن. فعلاتن. فعلاتن. فعلات
قهرمانان را بیدار كند
فاعلاتن. مفعولن .فعلن
یا:
...
آب را گل نكنیم
فاعلاتن فعلات
در فرو دست انگار
فاعلاتن فع لات
كفتری میخورد آب
فاعلاتن فعلات
قابل توجه اینكه سهراب در بحر «رملِ مخبون»، اشعار فراوانی سروده. این وزن به دلیل روانی، سادگی و طنین زیبایی كه دارد بهترین قالب برای سروده های او میباشد.
او جابجا - هر گاه كه نیاز میبیند- با تبدیل دو هجای كوتاه به یك هجای بلند، بیشترین وسعت را - برای بیان محتوا- در این وزن ایجاد میكند.
احمد شاملو (ا. بامداد) [آنجا كه از وزن عروضی استفاده میكند]
بی آنكه دیده بیند در باغ
مفعول. فاعلاتن فع لات
...احساس میتوان كرد
مفعول. فاعلاتن. فعل
در طرح پیچ پیچ مخالف سرای باد
مفعول. فاعلات. مفاعیل. فاعلات
یأس مؤقرانهی برگی كه بی شتاب
مفعول.فاعلات. مفاعیل. فاعلات
بر خاك مینشیند
مفعول. فاعلاتن فع
بر شیشه های پنجره آشوب شبنم است...
مفعول. فاعلات. مفاعیل. فاعلات
محمد رضا شفیعی كدكنی (م. سرشك)
بخوان بنام گل سرخ در صحاری شب
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن فعلن
كه باغها همه بیدار و بارور گردند
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن فع لات
بخوان دوباره بخوان؛ تا كبوتران سپید
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن فعلات
به آشیانهی خونین دوباره برگردند
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن فع لات
تو خامشی كه بخواند؟
مفاعلن فعلاتن
تو میروی، كه بماند،
مفاعلن فعلاتن
كه بر نهالك بی برگ ما ترانه بخواند؟
مفاعلن فعلاتن. مفاعلن فعلاتن
ملاحظه میكنید سرودههای پیشگامان شعر نو پارسی در چارچوب وزنهای اصلی (دستگاههای مادر) یا تركیبی (وزنهای فرعی) است، و از آن عدول نمیكنند؛ فقط فروغ با مهارت ویژهی خویش از وزنی به وزن دیگر میگراید. چنانكه دیدیم از مصرع «امروز روز اول دیماه است» با تغییر فراز شعر، وزن هم تغییر كرد. البته فروغ در بیان احساسات شاعرانهی خود از وزن نمیچیند؛ جایی كه لازم میبیند، با ظرافت تمام از آن خارج شده و دوباره به آن بازمیگردد. برغم این خروج آگاهانه از وزن، در شعر او سكته به چشم