جوانههای آبی چخماق
()
About this ebook
این کتاب ـ آنگونه که از مقدمهی آن پیداست ـ در برگیرندهی ۱۹ مقالهی سیاسی ـ تحلیلی پیرامون برشی از وقایع ایران در سال ۱۳۹۷ است. اهتمام این کتاب پرداختن به سیاست حاکمیتی استبدادی است که خود را «جمهوری» و «اسلامی» میخواند اما بانی آن از روز نخست با دروغ گویی، خلف وعده و دجالیت، یک انقلاب دموکراتیک را به سرقت برد و برای حفظ قدرت به شیوههای ضدبشری روی آورد؛ شیوههایی که استانداردهای شناخته شدهی جنایت و قساوت را در نوردیده است. قلع و قمع جریانات سیاسی و نیروهای آزادیخواه، نسلکشی، قتلهای زنجیرهای، کشتار سازمان یافته و صدور تروریسم به خارج کشور، دخالت در امور کشورها، تولید موشک، تلاش ناکام برای ساخت بمب اتمی و... شمهای از بسیار اقدامات حاکمان ولایی برای باقی ماندن در اریکهی قدرت هستند.
هر ایرانی دردمند و به جان آمده از دیکتاتوری دینی میتواند مخاطب و مروج این کتاب باشد؛ کتابی که با این هدف نوشته شده که ماهیت این نظام اهریمنی و مافیایی را برای نسلهای کنونی و آیندهی ایران به تصویر بکشد. اگر به اندازهی خردک شعلهیی از یک شمع توانسته باشد ـ با برافراختن خود ـ گوشهایی از خرمن تاریکیهای متراکم را برافروخته باشد، در کوشش خود موفق بوده است.
علیرضا خالو کاکایی
Ali reza khalo kakaee is an Iranian poet, songwriter, and Iranian authorThis exiled artist is against fundamentalist ruling of Iran.He comes from a country that taken hostage by reactionary and terrorist mullahsHe could not live in Iran for a different opinion and libertyHe was not allowed to publish their books freely in IranIran's freedom for this progressive intellectual is equal to his lifeWe publish some of his books for world-wide acquaintanceYour welcome to these books will spread freedom in Iranعلیرضا خالوکاکایی با تخلص (ع. طارق) شاعر، ترانه سرا و نویسندهی آزادی خواه و آوانگارد ایرانی است. او زندگی و قلمش را صرف مبارزه با دولت فناتیستی ایران کرده است. ما جمعی از ادب دوستان، تصمیم گرفتیم ـ بخشی از آثار او را که در اینترنت موجود است ـ بدون دخل و تصرف و با رعایت قوانین کپی رایت، باز نشر و منعکس کنیم. امیدواریم بتوانیم آثار سایرین هنرمندان مردمی و در تبعید را نیز در آینده در نوبت انتشار قرار دهیم.این هنرمند ایرانی مخالف با بنیادگرایی مذهبی، بر اساس خاطراتی که در کتاب «من و برفهای سهیل» نوشته، در سال ۱۳۴۱ در یک خانوادهی فقیر در شهر سنقر کلیایی به دنیا آمد. به نقاشی و کتاب علاقه وافر داشت. در ۱۴سالگی یک مجموعه قصه برای کودکان نوشت. در ۱۵سالگی با خواندن کتابهای دکتر علی شریعتی، صمد بهرنگی و دفاعیههای مهدی رضایی به دنیای مبارزه و سیاست قدم گذاشت و همراه با جوانان آزادیخواه و انقلابی شهر به فعالیت زیرزمینی روی آورد. با شروع تظاهرات دانشآموزی علیه شاه در سال ۱۳۵۷ به آن پیوست و در سرنگونی دیکتاتوری نقش فعال داشت. با تأسیس جنبش ملی مجاهدین به عضویت در آن درآمد. در سال ۱۳۶۰ با تأثیرپذیری از جان باختن تعدادی از دوستانش به سرودن شعر متمایل شد. به دلیل مخالفت با دیکتاتوری ولایت فقیه و استبداد جدید در زیر پردهی دین زندگی مخفی اختیار کرد. در سال ۱۳۶۵ از طریق غیرقانونی از ایران خارج شد و به مقاومت سازمان یافته علیه دیکتاتوری پیوست.او در بارهی زندگی مخفی خود در مقدمهی کتاب سکوت آبی ماه، دومین مجموعه شعر خود، اینچنین نوشته است:«آن سال به دلیل فشارهای عظیم روحی، تنهایی در پشت درهای بسته و پنجرههای تاریک، در به دری و آوارگی و تحت تعقیب بودن به وسیلهی پاسداران، و زیستن ۲۴ساعته در وضعیت آمادهباش، تازه به شعر روآورده بودم و داشتم در کنار فعالیتهای سیاسی، آن را تجربه میکردم. البته آشناییام با ادبیات و نیز داستاننویسی به ۱۴سالگیام برمیگردد؛ یعنی ۵سال زودتر از خطرکردن ناشیانه در وادی شعر. شعر را نه برای شاعر شدن و بودن یا چاپ کتاب، که سنگ صبوری میدیدم که میتوان دلزمزمههای مکنون را با آن در میان نهاد.روزهای سیاهی که بر روشنفکران و آزادیخواهان ایران در حکومت ولایت فقیه گذشته و میگذرد، قابل بازگفتن نیست.اگر روزی سلطان محمود غزنوی در پاسخ به خلیفهی عصر خویش میگفت: «من از بهر عباسیان انگشت در کردهام در همهی جهان و قرمطی میجویم و آنچه یافته آید و درست گردد بردار میکشند...» روح الله الموسوی الخمینی، خود خلیفه بود و امرش مطاع، او آزادیخواهان و دگراندیشان عصر خود را «منافق»، «مرتد»، «مهدورالدم»، «محارب»، «یاغی» و «باغی» خوانده و فتوای او برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان۶۷ این بود:«رحم بر محاربين ساده انديشی است، قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسلامی است، اميدوارم با خشم و كينهی انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوندمتعال را جلب نمائيد، آقايانی كه تشخيص موضوع به عهدهی آنان است وسوسه و شك و ترديدنكنند و سعی كنند [اشداء علی الكفار] باشند.»به پای دارندگان چوبههای دار و جلادانش که گویی این میزان از درندهخویی را ظرفیت نداشتند، با دستهای مرتعش، از طریق احمد خمینی رقعهیی نوشته و شک خود نسبت به شامل بودن حکم در مورد همهی زندانیان را، در سوالی ضمیمهی این حکم کردند. پاسخ آنها به سرعت داده شد:«هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است، سريعا دشمنان اسلام را نابود كنيد، در مورد رسيدگی به وضع پروندهها در هر صورت كه حكم سريعتر انجام گردد همان مورد نظر است.»آری، من در چنین شرایطی با شعر محرم شدم و به آن رو کردم. پیشاپیش بگویم که این قفسهای رنگین از کلمات، به لحاظ هنری فاقد ارزش هستند. آنچه آنها را در حال حاضر از پاکسازی و به دور ریخته شدن، مانع میشود، خاطرات و خطرات و پارههای عزیزی از عمر هستند که نمیتوان کتمانشان کرد. مطمئن هستم و ایمان دارم روزی خواهد رسید که نسلهای پس از ما، آزادی را تنفس خواهند کرد و آزادی را خواهند اندیشید، در آزادی از آزادی خواهند نوشت؛ این سیاهمشقها برای آنان است.علیرضا خالوکاکایی (ع. طارق) با اینکه بهطور حرفهای به مبارزه با دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران اشتغال داشته اما آثار متعددی در زمینهی شعر و نثر دارد. او از شاعران و نویسندگانی است که پیوسته به نوگرایی باور داشته و هیچگاه در یک سبک درجا نزده است. علاوه بر شعر، داستان کوتاه و رمان، در زمینة وزن شعر و اسلوب نویسندگی تجارب خود را ارائه کرده است. برخی نوشتههای موجز او تم عرفانی ـ فلسفی دارد. نمونههایی از آن را در کتابهای دلگریههای قلم، درنگپارهها و مکث در پرانتز آبی میتوان یافت. او و دیگر شاعران و نویسندگان آزادیخواه و در تبعید، خود را شاعران مقاومت ایران میخوانندع. طارق، شعر مقاومت را در یکی از مقالههای خود اینگونه تعریف میکند«حین نبرد انقلابی ، پیوسته عواطفی به منصهی ظهور میرسند که فرصت پرداختن به آنها نیست؛ از دعای بدرقهی مادری گرفته ، تا سفرهیی نان و پنیر که یک روستایی برای چریک زخمی فراهم میآورد، تا کبوتری که بر لبهی بام یک خانهی تیمی قبل از تسخیر، آرامش ابریشمی خود را جار میزند و تا دانهیی که دستی برای گنجشکان میپاشد؛ قبل از اینکه گلولهیی قلب او را از هم بپاشاند.لحظاتی هستند؛ لحظاتی نادر و معصوم؛ لحظاتی که چشمان خونی جلاد و نگاههای چوبی نامحرم، آن را نمیبینند؛ لحظاتی که در رژهی زنجیرها و تازیانهها گم میشوند. شعر مقاومت، این لحظات را از زیر غبار فراموشی نجات میدهد و آنها را از خلوت خاطرات آفرینندگان و ناظران آنها بیرون میکشد و با قلم بر انگارهی سپید کاغذ میسپارد تا وجدانهای حساس انسانی، آن را در حال و آینده دریابند.شعر مقاومت ـ با این تعریف ـ بیان لحظات و صداهای گذرا و فراموش شده است. سوژههای شعر مقاومت، بسیار متنوع و پردامنهاند و عواطف ناب و گستردهیی را در برمیگیرند؛ سوژهها و عواطفی که شاعر مقاومت، یا عاجز از بیان تمامی آنهاست، یا فرصت تصویر آنها را ندارد زیرا خود در متن آتش است و جزیی از جریان متلاطم مبارزه.آری، شاعر مقاومت، در گرماگرم نبرد سهمگین سرنوشت، مجال روی کاغذ آوردن ندارد او تنها به ثبت حادثهیی در عاطفهی خود بسنده میکند و با قطره اشکی تأثر خود را بروز میدهد تا پیشآیی دقیقهیی چند برای ثبت و تصویر؛ که ممکن است هیچگاه پیش نیاید.»کتابهای زیر تاکنون از علیرضا خالوکاکایی تاکنون در فضای مجازی به انتشار رسیده است:شعر:دیدم خدا میگریست ۹۶ ـ ۱۳۹۳فرصت آبی شعر ۹۶ ـ ۱۳۹۳آخرین حرف خزان ۱۳۶۰آبیترین و سفر ۱۳۷۳آواز ماهیان ۱۳۶۸باریدن از ناگهانتبعید به شعرهای خیس ۶۶ ـ ۱۳۶۵تپش در میان دو مرگ ۷۶ـ ۱۳۷۳تکرار تا زیبایی ۶۹ ـ ۱۳۶۸چامههای فصل خاکستر ۶۵ ـ ۱۳۶۰در تبعید خاک ۱۳۸۰سایهها و باد ۷۹ ـ ۱۳۶۷سکوت آبی ماه ۱۳۶۰گفتیم نه و ایستادیم ۸۰ ـ ۱۳۷۹رمان:آنان که با منند بیایند ـ جلد۱ ۱۳۹۷ـ ۱۳۸۶آنان که با منند بیایند ـ جلد۲آنان که با منند بیایند ـ جلد۳آنان که با منند بیایند ـ جلد۴داستان کوتاه:بهار از دیوارها گذشته بود ۱۳۶۷برفها و سکوت ۱۳۶۴مقاله و جستار:بالهای بی قافیه ۱۳۹۳مترسک و پرندهی نخستین خطر ۱۳۹۷جوانههای آبی چخماق ۱۳۹۷چکههای ترد عقیق ۹۸ـ ۱۳۹۷قیام تا آزادی ۱۳۹۶میان من و نگاه ۱۳۸۴تحقیق:جادوی نوشتن (یادداشتهایی در بارهی نویسندگی) ۱۳۸۳نبض احساس (آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید) ۱۳۸۳مافیای بیت خامنهای و اهمیت تحریم آن ۱۳۹۸فلسفی ـ عرفانی:دلگریههای قلم ۱۳۸۸درنگپارهها ۱۳۸۹مکث در پرانتز آبیخاطره و اتوبیوگرافی:من و برفهای سهیل ۱۳۸۳نمایشنامه:سفر تا اعماق آینه ۱۳۸۳
Read more from علیرضا خالو کاکایی
نبض احساس ـ آشنایی با وزن یا ریتم در شعر کلاسیک، نیمایی و شعر سپید Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمن و برفهای سهیل Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجادوی نوشتن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتگو با نفس سبز خدا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبرفها و سکوت Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآنان که با منند بیایند ـ جلد ۴ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمافیای بیت خامنه ای و اهمیت تحریم آن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدل گریه های قلم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتیم نه و ایستادیم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمترسک و پرندهی نخستین خطر Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsسکوت آبی ماه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدرنگ پاره ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاوکراین، نبرد برای آزادی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقیام تا آزادی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعبور از ممنوع Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsزندگی در پارادایم اعتراض Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعروسک نیز میگرید Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآواز ماهیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدر تبعید خاک Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related to جوانههای آبی چخماق
Related ebooks
بالهای بی قافیه Rating: 5 out of 5 stars5/5گیلیاد: مریلین رابینسون, #1 Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsلیلا: مریلین رابینسون Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگریس نادر ذخیره شده برای یک هدف Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتیم نه و ایستادیم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsSorooshan Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsمافیای بیت خامنه ای و اهمیت تحریم آن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقیام تا آزادی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsروز شُمارِ دیکتاتوری: امیر سارم Rating: 5 out of 5 stars5/5زندگی در پارادایم اعتراض Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsBuilding a World Federation: The Key to Resolving Our Global Crises Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsCollective Security Within Reach Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Reviews for جوانههای آبی چخماق
0 ratings0 reviews
Book preview
جوانههای آبی چخماق - علیرضا خالو کاکایی
۴۰ سال بحران اقتصادی
اقتصاد و وضعیت اقتصادی ایران، یکی از صحنههای غیرقابل چشم پوشی ایلغار ولایت فقیه و ایلخانان او میباشد. فجایعی که این حاکمیت در حق اقتصاد ایران مرتکب شده، بسا بیشتر از آن است که در آمارهای رسمی منعکس شده و به اطلاع افکار عمومی رسیده است.
۴۰ سال پس از آن دهن کجی به اقتصاد و بیاعتنایی به مبرمترین خواستهای مردم، اکنون رسانههای حکومتی میگویند بودجهی سال آیندهی نظام، انقباضیترین بودجه خواهد بود و این نشان دهندهی وخامت بیش از پیش اقتصادی به گروگان گرفته شده توسط آخوندهاست.
نخستین مشخصهی اقتصاد ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه، دچار بودن آن به یک رکود بیسابقهی تورمی است.
رانتخواران در ایران متکی به هرم بالایی قدرت و از جمله شخص اول نظام یعنی علی خامنهای و نهادهای وابسته به آن هستند.
بانکهای رژیم که سهام آنها اغلب به نهادهای امنیتی و سرکوبگر یا ایادی و آقازادههای نظام تعلق دارد، با روی آوردن به کار بنگاهداری و تجارت و دادن سودهای کلان به سپردهها، عملا تبدیل به یکی از عوامل تعیینکننده در انهدام تولید و ورشکستگی صنایع کوچک و متوسط و حتی بزرگ شدهاند.
تخریب محیط زیست، ارزانفروشی و حراج مواد اولیه و منابع خداداد کشور و نیز پیش فروش کردن اراضی و آبهای میهن از شاخصهای ایلغار ایران توسط ایل خمینی و خامنهای و ایلچیان عمامه به سر آنهاست.
از شاخصهای دیگر بحران در اقتصاد ایران، انهدام صنایع مادر و کارخانجات تولیدی است.
هیچ جای آبادی در اقتصاد ایران یافت نمیشود. این است ثمرهی حکومتی که ۴۰ سال اقتصاد را تخطئه کرد و ایران را قرنها به عقب راند. حتی اگر همین امروز نیز این نظام سرنگون شود، سالها تلاش لازم است تا وضعیت ایران به نقطهی صفر برسد. باید برخاست و کاری کرد. همین امروز هم دیر است.
۴۰ سال فریب مردم با شعار تو خالی
اقتصاد و وضعیت اقتصادی ایران، یکی از صحنههای غیرقابل چشم پوشی ایلغار ولایت فقیه و ایلخانان او میباشد. فجایعی که این حاکمیت در حق اقتصاد ایران مرتکب شده، بسا بیشتر از آن است که در آمارهای رسمی منعکس شده و به اطلاع افکار عمومی رسیده است. از روزی که خمینی اقتصاد را با کلمات موهن مخصوص به خودش تخطئه کرد [و خطاب به مردم ایران گفت برای این انقلاب نکردهایم که مثلا خربزه ارزان شود]، تا امروز که ۴۰ سال سیاه را پشت سر گذاشتهایم، اقتصاد ایران یک روز خوش به خود ندیده است.
در این پاراگراف دقت کنید:
«هیچ عاقلی نمی تواند تصور کند و بگوید ما خون هایمان را دادیم که خربزه ارزان شود، ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود. ما خون دادیم که مثلا کشاورزیمان چه بشود ... معقول است که بگوید من شهید شوم برای اینکه شکمم سیر شود؟ همچو معقول نیست این معنا، تمام قشرها، خانمها ریختند توی خیابانها ...همه جا فریاد شان این بود که ما اسلام میخواهیم. اولیای ما هم برای اسلام جان دادند نه برای اقتصاد.»
(خمینی ـ ۱۸/۶/۱۳۵۸)
البته وقتی خمینی این حرف را زد، هیچگاه نمیدانست گرسنگی یعنی چه؟ حقوق نداشتن و با دست خالی به خانه رفتن و شرمسار نگاه ملتمس و معصوم کودکان بودن یعنی چه؟ به خاطر اینکه برای درآوردن نان بخور و نمیر هیچگاه دست به سیاه و سفید نزده و از شدت گرسنگی به زمین چنگ نینداخته بود؛ پس منظورش از این حرف چپ اندر قیچی، خودش و کاخنشینان عمامه به سر و و آقاها و آقازادههای نظام نوچهها و نوکرها نبودند، آنها از قبل اقتصاد ایران حسابی پروار شده و زندگیهای افسانهای و لاکچری به راه انداختند. کما اینکه منظورش از «اسلام!» هم دینی نبود که پیامبر آن محمد است، منظورش خودش بود و حاکمیتی که برای بقای آن اسلام را بر سر چوب کرد.
۴۰ سال پس از آن دهن کجی به اقتصاد و بیاعتنایی به مبرمترین خواستهای مردم، اکنون رسانههای حکومتی میگویند بودجهی سال آیندهی نظام، انقباضیترین بودجه خواهد بود و این نشان دهندهی وخامت بیش از پیش اقتصادی به گروگان گرفته شده توسط آخوندهاست.
ما در این مقالهی مختصر قصد داریم ۴۰ سال بحران در اقتصاد ایران را به طور کلی نشان دهیم. طبعا در اینجا هدف یک بررسی آکادمیک نیست و یک مقاله نمیتواند تمامی جوانب را بیان کند.
۴۰ سال مکیدن شیرهی ایران با ۶ ابرچالش اقتصادی
وقتی صحبت از اقتصاد تحت حاکمیت ولایت فقیه میشود، بیاختیار کلید واژههایی مانند رکود، تورم، سونامی، ورشکستگی و بحران به ذهن متبادر میشود. مسعود نیلی، از اقتصاددانان حکومتی از این وضعیت به عنوان «ابرچالش» نام میبرد. (روزنامه دنياي اقتصاد، ۲۲ شهريور ۱۳۹۶). او میگوید اقتصاد ایران با ۶ ابرچالش دست به گریبان است. وی اين «ابرچالشها» را «بيكاري، نابهساماني و عدم تعادل بودجهی دولت، نابهساماني نظام بانكي، نابهساماني نظام بازنشستگي و بيمه، مسألهی منابع آب و محيط زيست» میداند.
۴۰ سال مصرف اقتصاد ایران برای سرکوب و تروریسم
چرا اقتصاد ایران به وضعیت بحرانآمیز رسید و به قول آن اقتصاددان حکومتی که طبعا بنا بر اقتضای شغل و موقعیتش نمیتواند و نمیخواهد تمام واقعیت را بیان کند، با ۶ ابرچالش مواجه شد؟
در بررسی آن به سادگی به این واقعیت راه میبریم که اقتصاد ایران از همان آغاز به گروگان گرفته شد. خودکامگی افسارگسیختهی خمینی برای صدور ارتجاعش به دیگر کشورها، جنگی را بر ایران تحمیل کرد که سالها طول کشید. پس از آن هم در دوران باصطلاح سازندگی، اولویت یک تا صد نظام ولایت فقیه حفظ «امنیت نظام» بود. دولت تابع ولی فقیه به جای پراختن به کسب و کار و سرمایهگذاری در عرصههای بهداشت، آموزش، محیط زیست، حمل و نقل، صنعت و کشاورزی، به موضوعاتی پرداخت که مانند چاه ویل داراییهای مردم ایران را به کام میکشند.
اولویتهایی مانند صدور تروریسم ـ مزدورسازی در کشورهای دیگر برای به دست آوردن جای پا و حفظ آن ـ آتش افروزی در سوریه و یمن و نیز عراق ـ تأمین مزدوران برون مرزی با پولها و امکانات کلان ـ هزینه کردن سرسامآور برای دستیابی به بمب اتمی ـ هزینههای کلان برای تقویت و نگاهداشتن ارگانهای سرکوب و کنترل جامعه از این جملهاند.
رانتخواری سازمان یافته و چپاول داراییهای ایران از سوی سپاه پاسداران و بنیادها و بانکهای وابسته به آن نیز مزید بر علت است.
موشکسازی برای بقای نظام و تقویت تفنگ به دستان نظام از وحشت سرنگونی، بخش اعظم بودجهی ایران را به خود اختصاص میدهد.
در لايحه بودجهی ۹۷ بودجهی برخي از نيروهاي سركوبگر به ۲۰درصد بودجهی عمومی رسیده است. اين نسبت، با دستور بعدي خامنهاي مبني بر تخصيص دو و نیم ميليارد دلار ديگر از صندوق توسعه به «بنيهی دفاعي»، به ۲۲درصد افزايش يافت.»
با این وضعیت و با وجود جیب گشاد و سیری ناپذیر ولی فقیه، چه جایی برای پرداختن به معیشت مردم باقی میماند.
۴۰ سال رکود و تورم
از مشخصههای اقتصاد مواجه با ابر چالش، وجود رکود و تورم در آن است. این رکود و تورم چگونه به وجود آمد؟ وقتی در چهار عامل «تولید»، «درآمد»، «اشتغال» و «تجارت» افت محسوسی پیدا شود و این افت طی دو دورهی سه ماهه تکرار شده و به رشد منفی منجر شود، رکود اقتصاد یک کشور را فرامیگیرد. تورم را نیز همه میشناسند. وقتی سطح عمومی قیمتها به صورت نامعمول افزایش یابد و قدرت خرید پایین بیاید، در این حالت تورم به وجود میآید. در تورم کالاها گران و پول ارزان است.
رکود تورمی
اقتصاد به اسارت گرفته شده از سوی ولایت فقیه روزی نبوده که دچار رکود و تورم نباشد اما در اینجا بحث از «رکود تورمی» است. نخستین مشخصهی اقتصاد ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه، دچار بودن آن به یک رکود بیسابقهی تورمی است.
طبق تعریف اقتصاددانان رکود و تورم در یک کشور وقتی به هم میرسند و در هم عجین میشوند «رکود تورمی» ایجاد میشود. رکود اقتصادی بیکاری را به وجود میآورد و تورم به افزایش قیمت کالاها میانجامد. در این حالت کاهش نقدینگی، به عنوان راه کار کاهش تورم به کار میرود اما از یک طرف دیگر به رکود دامن میزند. برای شکستن رکود نیز باید میزان نقدینگی را افزایش داد، اما افزایش نقدینگی، افزایش تورم را به دنبال دارد. به این حالت رکود تورمی میگویند.
خبرگزاری حکومتی مهر در تاریخ ۴ مرداد ۹۶ تورم تیرماه را با رقم ۷.۶درصد اعلام کرد اما این رقم در سال ۹۷ سقف شکست و به جایی رسید که دیگر آماری در این زمینه منتشر نشد. در تاریخ ۱۰دی۹۷ سایت حکومتی مشرق اعلام کرد که بانک مرکزی نرخ تورم را تا اطلاع ثانوی منتشر نمیکند. دلیل این امر اختلاف بین آمارهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران عنوان شد اما مشخص است که علت آن رقم غیرقابل تصور تورم بوده است.
در نمودار زیر که از «تورم نقطه به نقطه»، توسط سایت حکومتی مشرق منتشر شده، اینطور وانمود میشود که شاخص تورم به رکود اقتصادی سال۹۴ (دورهی احمدی نژاد) نزدیک میشود اما این یک فریب بیش نیست. رقم واقعی تورم بسا بیشتر از این است.
در این نمودار نیز تورم بخش تولید