تراژدی مرگ اردشیرشاه
()
About this ebook
تراژدی مرگ اردشیرشاه، نمایشنامهای تاریخی و نفسگیر اثر رضا طاهری بشار است که داستان سوگناک تجاوز اردشیرشاه هخامنش، فاتح روان نژند مصر به خواهرش رکسانا و سپس کینهتوزی برادرش (کورش) و انتقام جویی مادرش (پریزاتیش) و کشتارهای پی در پی هدفمند و دیوانگی و سقوط نهایی وی را به نمایش میکشد.
+داستان:
اردشیر، شاهنشاه ایران، فاتح روان نژند مصر، مست و بیپروا به خواهرش رکسانا تجاوز میکند.خواهر خود را میکشد.کوچکترین برادر و مادر اردشیر پیمان میبندند تا انتقام خواهر را از شاه بگیرند.اردشیر از ترس دسیسههای احتمالی، بردیا، برادر دیگرش، را هم میکشد، بردیایی که در شرق ایران حکمرانی میکرد،
سپس کینه توزیهای پی در پی و توطئه های پایان ناپذیر پدیدار میشوند که قصه را جان میدهند.پریزاتیش، ملکه مادر، سوگند میخورد که انتقام سخت این دو جنایت خانوادگی را از پسر بزرگ پیروزش بگیرد و میگیرد.این نمایشنامه، داستان دسیسه چینی ها و همدستی ملکه مادر زخم خورده و دیگران به زیان شاه است که دست به دست هم میدهند تا اندک اندک مرگامرگی سهمگین یکایک نفرات خاندان هخامنشی را در کام اهریمنی خود فرو برد.
+خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می دهیم؟
کسانی که قصه و داستان اوریجینال و ایده و گفتار برایشان مهم است.کسانی که ارزش و سهمگینی انتخاب و اختیار را با گوشت و پوست و استخوانشان احساس میکنند.کسانی که به بررسی سیر رخدادهای تاریخی و خشونت مرگبار مندرج در آن علاقه دارند.کسانی که از تراژدی های کهن خسته شدهاند و هوای تازه میخواهند.این داستان تاریخی یک هوای براستی تازه است.
Reza Taheribashar
Reza Taheri Bashar (born in Tehran -1979) playwright, poet and critic of literature and philosophy Books: Play and screenplay: The Tragedy of The Death of King Antiochus Play and screenplay: The Tragedy of The Death of Bardia Play and Screenplay: The Tragedy of The Death of King Ardashir Play and screenplay: The Tragedy of The Death of Asa Play and Screenplay: The Tragedy of The Death of King Farvard Play and Screenplay: The Tragedy of the Death of Irene Play and screenplay: The Tragedy of the Death of Sogdianus And : The first eighty love letters Contact me: Reza.taheri.basharrrrr@gmail.com
Read more from Reza Taheribashar
تراژدی مرگ بردیا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتراژدی مرگ فروردشاه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتراژدی مرگ ایرن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsهشتاد نامه عاشقانه اول Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتراژدی مرگ سغدیانوس Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتراژدی مرگ آسا Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related to تراژدی مرگ اردشیرشاه
Related ebooks
تراژدی مرگ اردشیرشاه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتراژدی مرگ آسا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsهشتاد نامه عاشقانه اول Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتراژدی مرگ فروردشاه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsباریدن از ناگهان Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبالهای بی قافیه Rating: 5 out of 5 stars5/5تراژدی مرگ آنتیوخوس Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsاز-مجموعه شعر-Of-poetry collection-(Persian original text) Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبالاتر از سیاهی رنگیست Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبمان تا عشق دریایی بیافریند Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتبعید به شعرهای خیس Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsعبور از ممنوع Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsماهی و شیوا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدرنگ پاره ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآنان که با منند بیایند ـ جلد ۴ Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsThe Notes-یاد داشت ها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرویا Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsرِیل-مجموعه شعر -Rail- Persian poetry collection Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsآزادانش Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsتکرار تا زیبایی Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsگفتیم نه و ایستادیم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsدل گریه های قلم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsبه گلاریس عزیزم Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsداستانهای سیاه Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsFor All of Us Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsجادوی نوشتن Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقیام Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsقرارمان آذر Rating: 5 out of 5 stars5/5یادداشتها Rating: 0 out of 5 stars0 ratingsطغیان Rating: 0 out of 5 stars0 ratings
Related categories
Reviews for تراژدی مرگ اردشیرشاه
0 ratings0 reviews
Book preview
تراژدی مرگ اردشیرشاه - Reza Taheribashar
تراژدی
مرگ اردشیرشاه
نوشته:
رضا طاهری بشار
چهره های نمایش
اردشیر (اردشیر در سنگ نبشته های ایرانی یا کمبوجیه/کامبوزیا در نوشتارهای یونانی) شاه ایران،پسر بزرگ و جانشین کوروش هخامنش و نخست گشاینده مصر
بردیا برادر اردشیر
کوروش کوچکترین برادر اردشیر
پریزاتیش مادر اردشیر و بردیا و کوروش و رکسانا
مگاباز سپاه سالار
آندیا دختری از یک خاندان کهن پارتی
رکسانا خواهر اردشیر
سرداران، سربازان، نگهبانان و پیک ها که گاه گاه پدیدار می شوند یا کنار می روند.
پرده یکم
صحنه یکم
کاخی در مصر
پرده کنار می رود
اندکی خاموشی،سپسش آوای تقلا و گریز در پساپس،دختری جوان و زیبا آشفته روی و موی و هراسان می آید،از سویی به سویی می گریزدو از گوشه بیرون می شود،از پس پرده صدای افتادن و شکستن چیزها و کنار زدن ها و فریاد و خنده مستانه رکسانا، بانو رکسانا
شنیده می شود،کمی سکوت و آنگاه دختر از فراز بر میانه سقوط می کند و خون سراسر صحنه را می پوشاند.
صحنه دوم
[سوگ نواخت، سوگواران نیل پوش استاده در چارسو،شرارآتش آتشکده در میان]
موبد [کندر بر آتش می پاشد] رسا نارسا، ورزیده ناورزیده گردد/ برآنچه شده است و آنچه خواهد شد/ گیهان به سوگ گراید/ در آنچه رفته است و آنچه رفته خواهد شد/ دروند بر فراز نشیند/ فر فرو افتد/ وز آنچه گشته استوآنچه گشته خواهد شد
[درمیانه،کوروش نیل پوش درهم می آید و در برابر آتش نیایش می کند،کندر در آتش می ریزد و شتابزده می رود و سپسش اردشیر]
صحنه سوم
[اتاقی در کاخ،پریزاتیش روی صندلی پشت میزی نشسته و سر تاجدارش را افگنده میان دستان خود گرفته است، کوروش می آید وپریزاتیش سربلند نمی کند،پس از اندکی پریزاتیش سر بر می کند و انگار ورایش را می نگرد]
پریزاتیش پنجره ها راببند
کوروش مستی؟
پریزاتیش نه[می لرزد،کوروش پنجره را می بندد]
کوروش گزارش هایی رسیده که آتن آماده بازپس گیری ملطیه می شود و ماساژت ها هم در پی افزایش نیرو برای یورش به خاورند
پریزاتیش می خواهم تنها باشم
کوروش [بی اعتنا] و اردشیر و سپاه باخترو ما هنوز در مصریم و دور
پریزاتیش [در میان و خوابزده] دور دوست داشتنی [می نگردش] برو
کوروش کجا؟ [کنار پنجره می رود] من نمی ترسم [رو به پریزاتیش] دیگر نه
پریزاتیش [دگرشی ناگاه در چهره] دور و دورتر
کوروش [آینه ای را در برابر پریزاتیش می گیرد] به خودت نگاه کن[پریزاتیش کنار می رود،کوروش خشمگین]نگاه کن
پریزاتیش از اینجا برو
کوروش جایی برای رفتن نیست،سال هاست در چنگ اردشیر شاه هخامنش گروگانیم [بهت زده] برادرم [رو بر می گرداند] اردشیر می هراسد و می زند [آرام] رهایمان نخواهد کرد تا نکشد
پریزاتیش [می زمزمد] اردشیر پسرم...
کوروش هیچ کس هیچ چیز را از یاد نخواهد برد
پریزاتیش [می زمزمد] برادرش...
کوروش من که گناهکار نیستم [استوار] نه من،نه بردیا
پریزاتیش [انگار می کوشد تا واژگان را در هوا ببساود] واژه های نابساوای بی وزن/ چون برگی در کف باد [بریده می خندد] بی گناه...بی گناه [می نشیند] همه گناهکاریم
کوروش مستی
پریزاتیش نه...نه
کوروش اردشیر تیغ بر خواهرش کشید تا در چنگش آورد/ شاهی که مرزها را می درد/ شاید به شیوه کهن بومیان پیشین ایران یا سنت فرعونان این سرزمین/ دیوانه وار و دور ازما تیغ بر آسمان کشید،بر همه خدایان/ در افت و خیز روان پریشان سالیانش [آرام] نه من،نه بردیا[پریزاتیش تاج را بر سر جابجا می کند]
پریزاتیش [نیم خند] که خودش را کشت
کوروش که خودش را کشت[می رود]
صحنه چهارم
[اتاقی تهی و تاریک،اردشیر تند می آید، از سویی به سویی می رود، می زمزد و ناگاه در میانه می ایستد]
اردشیر کسی نیست
ماییم و هیچکس[می رود]
صحنه پنجم
[کوروش مستانه در افت و خیز و جام در کف، دنباله دامان آندیا در دست واندر پی]
آندیا آوازش را میان نسترن ها شنیده بودم/که بند بند تنم در اشتیاق اند[کوروش سمت پنجره ها می رود و بیرون را می نگرد]قشنگ نیست؟[شاخه گلی را در برابر نور می گیرد و می نگرد]مرا رها کن[به زمزمه]لبش را میان نسترن ها مزیده بودم/که هنوز بند بند تنم در اشتیاق اند[سوی پنجره می رود]تو ضعیفی کوروش،کوچک و ضعیف[درنگ]یک