Discover millions of ebooks, audiobooks, and so much more with a free trial

Only $11.99/month after trial. Cancel anytime.

تمومش کن
تمومش کن
تمومش کن
Ebook254 pages1 hour

تمومش کن

Rating: 0 out of 5 stars

()

Read preview

About this ebook

کتاب تمومش کن، برای کاهش جدی امور نیمه‌تمام، بلاتکلیف، ناقص، عیب‌ناک و رها شده، با استفاده از مثال‌های کاملا آشنا، 73 روش ساده و کاربردی پیشنهاد می‌کند.

پیام اصلی کتاب این است که در هر گامی‌که برمی‌داریم، همان گام را برای هرکدام از مخاطبان همان گام (از جمله خودمان)، تمام کنیم. پایاندهی کنیم. کاری کنیم که حاصل همین گام برای مخاطب قابل استفاده باشد، شسته-رفته، تمیز و بدون عیب در اختیارش قرار بگیرد.

فهرست مطالب:
فصل1. معرفی پایاندهی
فصل2. هزینه و منفعت پایاندهی
فصل3. روش‌های قبل از شروع (27 روش)
فصل4: روش‌های در حین انجام کار یا گام (27 روش)
فصل5: روش‌های بعد از انجام کار یا گام (19 روش)

Languageفارسی
Release dateDec 5, 2018
ISBN9780463310946
تمومش کن
Author

Mohsen Sadighi

Please see http://sadighim.ir/personal/

Read more from Mohsen Sadighi

Related to تمومش کن

Related ebooks

Reviews for تمومش کن

Rating: 0 out of 5 stars
0 ratings

0 ratings0 reviews

What did you think?

Tap to rate

Review must be at least 10 words

    Book preview

    تمومش کن - Mohsen Sadighi

    1-1- معرفی فصل یک

    هدف این فصل معرفی مفهوم پایاندهی است. منتها قبل از تعریف رسمی، با مثال شروع می‌کنیم. مثال‌های متعددی از اشکالات متداول خودمان، در سطوح مختلف، و این‌که این مشکلات از کجا شروع شده‌اند را مرور می‌کنیم. بعداز بیان رسمی‌مفهوم پایاندهی، ویژگی‌هایی از پایاندهی را دنبال می‌کنیم. در انتها هم سه مثال از پایاندهی را با هم تمرین می‌کنیم.

    برگشت به فهرست مطالب

    1-2- بیان مسئله

    ما در سطوح مختلف مشکلاتی داریم که به تواتر آن‌ها را می‌بینیم. از توی خانه‌ی خودمان گرفته (شخصی خودمان)، در اجتماع، توی شرکت و همه جا. من در اینجا مثال‌هایی می‌زنم. مطمئن هستم که شما می‌توانید مثال‌های بهتری به آن‌ها اضافه کنید.

    + مثال1: یک مجتمع مسکونی ساخته شده اما تأسیسات شهری ندارد.

    + مثال2: خانه نوساز را تازه تحویل گرفته‌ایم، آپارتمان نو، اما از آپارتمان بالایی، آب چکه می‌کند.

    + مثال3: ماشین را تازه از کمپانی تحویل گرفته است. اما موتورش صدای مشکوک می‌‌دهد.

    + مثال4: خیابان را تازه اسفالت کرده‌ایم، اما می‌بینیم که دارد حفاری می‌شود.

    + مثال5: خودمان یک پروژه‌ای را برداشتیم و فکر می‌کردیم سه ماهه انجام می‌دهیم. اما سه سال است که هنوز درگیر آن هستیم. و نمی‌دانیم کی قرار است آن را تمام کنیم.

    + مثال6: ماشین ریش‌تراش را برای تعمیر داده‌ایم و تعمیر شده اما می‌بینیم لِق لِق می‌کند.

    + مثال7: سد عظیمی‌ساخته شده، اما آب سد شور است و زمین‌های کشاورزی پائین‌دست را صدمه می‌زند.

    + مثال8: کتاب چاپ شده ولی روی دست ناشر مانده است.

    + مثال9: سه روز برای جلسه‌ای برای دیدار همکلاسی‌ها صحبت کردیم، اما آخر کار جایی را پیدا نکردیم یا نتونستیم این جلسه را برگزار کنیم.

    + مثال10: تعمیرکار آمده و سیفون دستشویی را عوض کرده است، اما تمام آشپزخانه و هال را کثیف کرده است.

    + مثال11: یک جلسه ختم شرکت کرده، و در چند دقیقه، با گوشه و کنایه‌هایش چند نفر را به آتش کشیده و رفته است.

    + مثال12: فرد دیگری است که چندین سال است می‌خواهد رژیم لاغری بگیرد. شده جُک.

    + مثال13: از ظرف شیرجوش می‌خواهید شیر را در لیوان برزید، می‌بینید این شیر همه جا می‌ریزد بجز لیوان.

    + مثال14: سبد پلاستیکی خریدیم دور تا دور لبه‌ها آن قدر تیز است که دست را می‌برد.

    + مثال15: رفتید برای پیک‌نیک درختی و جای قشنگی است ولی آن قدر دور و بر آن زباله ریخته که می‌بینید نمی‌توانید آنجا راحت باشید.

    + مثال16: فلان فرد فوت شده، چند سال است که فوت شده، ولی دیونش مانده است. تقسیم ارثش مانده و بلاتکلیف است.

    اصلا ما بعضی مشکلات جدی داریم. برای مثال ما مشکل کیفیت داریم. محصولاتمان را نمی‌توانیم بفروشیم. محصول داخلی ما خوب فروش نمی‌رود. یک دلیل اصلی کیفیت است. پروژه‌های بلاتکلیف زیاد داریم. کارهایی که مدام عقب می‌افتد زیاد داریم. مشکل بهره‌وری داریم.

    این‌ها مشکلاتی است که در تمام سطوح وجود دارد. از شخص من و در محیط خانوادگی گرفته، در محیط شرکت و محیط کاری ما، در دانشکده، و سطوح بالاتر در سطح کلان کشور.

    به اعتقاد من و با صحبت‌هایی که خواهیم کرد، همه‌ی این‌ها مشکل پایاندهی دارند. خوب پایاندهی نشده‌اند. انشاالله به کمک ایده‌ی پایاندهی و روش‌هایی که مطرح می‌کنم، بسیاری از این مشکلات را می‌توان کاهش داد.

    برگشت به فهرست مطالب

    1-3- شروع مسئله

    در قسمت قبل مثال‌هایی را ذکر کردم. اگر یک جمع‌بندی روی کل این‌ها داشته باشیم می‌بینیم که در نهایت وضع مطلوب نیست. و خود ما یا دیگران ناراحتیم. از این کاری که انجام شده راضی نیستیم. رضایت وجود ندارد. این عدم رضایت نهایت کار است. اما این‌که از کجا این ناراحتی شروع شده فقط این انتها نیست. یعنی شروع مشکل می‌تواند از خیلی قبل باشد.

    برای مثال، سدی که الان آبش شور است، مشکلش در ساخت سد نیست. بلکه این مشکل برمی‌گردد به مطالعات زمین‌شناختی و این که تشخیص آن توده‌ی نمکی به موقع انجام نشده و براساس یک تحلیل نادرست این محل انتخاب شده است.

    یا اگر لبه‌های سبدی که برمی‌داریم دست را می‌برد، دست را الان دارد می‌برد ولی اشکال آن در ساخت قالب است. یعنی ریشه‌ی مشکل می‌تواند در ساخت باشد، در طراحی باشد، در تحلیل باشد. در مدیریت باشد.

    برای مثال آن پروژه‌ای را در نظر بگیرید که فکر می‌کردیم سه ماهه تمام می‌شود و حالا بسیار طولانی شده است. خوب سؤال می‌کنیم چرا طولانی شد؟ جواب می‌دهند که قرار بود فلانی با ما کار کند. یک ماهی هم کار کرد و رفت. خوب چرا رفت؟

    در واقع هرکدام از موارد را اگر بررسی کنیم می‌بینیم دلایل مختلفی دارد و این دلایل فقط انتهای کار نیست. موارد از گذشته بوده است. و در آن گذشته‌ها اشکالاتی داشتیم و اشکالات را نادیده گرفتیم و یا نتوانستیم کاری برای رفع آن‌ها انجام دهیم و اشکال جلو و جلوتر رفت. واقعیت این است که اشکالات گذشته معمولا علاوه بر ادامه، خود موجب اشکالات جدید می‌شوند. و می‌بینیم جلو و جلوتر می‌رود. گاهی می‌بینیم که دیگر کاری نمی‌شود کرد. حتی می‌بینیم که کار رها شده است. کلی هزینه شده وحالا کار رها شده است. پس حرف این است که ما رسیده‌ایم به این که نهایت کار مطلوب نیست. اما وقتی قدری دقت می‌کنیم می‌بینیم که این نامطلوب بودن فقط در لحظه‌ی آخر نیست که اتفاق افتاده است. می‌تواند برگردد به گام‌های قبل و قبل و قبل. و چه بسا از ابتدای کار و اصلا از انتخاب اول. خوب سؤال این است که چه باید کرد تا کمتر به این مشکلات برخورد کنیم. با این زمینه سازی انشاالله در قسمت بعد به تعریف رسمی ‌پایاندهی می‌پردازیم.

    برگشت به فهرست مطالب

    1-4- منظور از پایاندهی، تعریف رسمی

    به آخرین اقدامات هر مرحله‌ (گام) تولید یا ارائه‌ی خدمت، در مقابل هر مخاطب، پایاندهی می‌گوئیم. اقداماتی که طی آن کارهای باقیمانده تکمیل و تنظیمات نهایی این مرحله مطابق با خواست مخاطب انجام می‌شود. پس از آن محصول این مرحله در اختیار مخاطبان آن است.

    برگشت به فهرست مطالب

    1-5- منظور از پایاندهی، مثال

    فرض کنیم ما یک خیاطی داریم و روال ما این گونه است که وقتی یک مشتری می‌آید، با توجه به فیزیک آن شخص و با توجه به پارچه‌ای که دارد یا انتخاب می‌کند، روی هزینه و مدلی که باید روی آن کار شود به توافق می‌رسیم و بعد این شخص را اندازه می‌گیریم. حاصل این اندازه‌گیری و طرح انتخابی و نکاتی را که مشتری روی آن تأکید دارد، به برش‌کار می‌دهیم. حاصل کار برش‌کار به دست خیاط می‌رسد. او هم در کارش داستان پرو کردن را دارد. و در نهایت تحویل نهایی محصول.

    فرض کنیم برای این سیستم یا نظام کاری ما یک مشتری آمده است. پس برای مؤسسه‌ی ما، خود مشتری یک مخاطب مشخص است که می‌خواهیم در نهایت او راضی باشد. و به تبع آن رضایت درآمد مناسب را داشته باشیم و مجموعه‌ی ما هم از رضایت او و از این درآمد راضی باشد. پس الان بلافاصله، علاوه بر آن صاحب لباس یا همان مشتری، می‌بینیم مخاطب دیگری هم مطرح شد و آن خود ما هستیم. یعنی هم رضایت او مطرح است و هم رضایت ما. همین جا چیز دیگری که می‌بینیم، همین پارچه ایست که خود مشتری آورده است. می‌بینیم این پارچه ویژگی‌هایی دارد که با چرخ خیاطی ما جور در نمی‌آید. مثلا زیر چرخ ما سُر می‌خورد. می‌خواهم بگویم که این چرخ خیاطی هم دارد بگونه‌ای در تصمیم‌گیری ما دخالت می‌کند که حتی ما وارد این کار بشویم یا نشویم. اندازه‌گیری هم که کردیم باید به برش‌کار بدهیم که مخاطب دیگری است. کسی که می‌خواهد بدوزد هم مخاطب است.

    در این مثال اولین کاری که باید بشود این است که به اصطلاح مدل انتخاب شود. تعدادی ژورنال داریم و آن‌ها را در اختیار مشتری قرار می‌دهیم. طبیعی است که اگر ژورنال ورق-ورق شده و پرت و پلا به مشتری بدهیم کمک کننده نیست. در واقع خود این ژورنال هم به نوعی یک مخاطب است. و خود ژورنال هم وقتی دارد تحویل مشتری می‌شود باید به نحو مطلوبی باشد. یعنی این ارتباطی که ما داریم، در همین گام حال و احوال کردن و تحویل ژورنال به این آقا یا خانم مشتری، همین کار باید مطلوبش باشد. اگر نباشد اساسا دیگر کاری در کار نیست. کار از همین ابتدا منتفی می‌شود. بنابراین در همین انتخاب ژورنال باید با آن خوب کار کرده باشیم و پایاندهی شده و با کیفیت باشد.

    خوب حالا برویم جلو. مشتری ژورنال را ورق می‌زند و مدلی را انتخاب می‌کند. بر اساس تجربه به مشتری می‌گوئیم، این مدل با این پارچه شما را چاق‌تر می‌کند (البته با کلام مناسب، که همین کلام هم بخشی از کار است). با توضیحات و گفتگویی که با مشتری داریم می‌رسیم به این‌که مدل و پارچه را انتخاب می‌شود.

    پیرو انتخاب مدل، می‌خواهیم اندازه بگیریم و اندازه‌ها را ثبت ‌کنیم. مشتری می‌گوید می‌خواهم کمر لباسم جزم باشد. می‌خواهم پای شلوارم دوبل داشته باشد. و چه و چه. ما این خواسته‌های مشتری را ثبت می‌کنیم.

    بنابراین اندازه‌ها و طرح و خواسته‌های مشتری را به برش‌کار داده‌ایم. منتها در نگارش اندازه‌ها به گونه‌ای هست که برش‌کار ما 23 را دارد 33 می‌خواند. در واقع او تقصیر ندارد. نحوه‌ی نگارش این گونه است. طبیعی است که برش‌کار بر اساس 33 پارچه را می‌برد و خیلی واضح است که در اولین پرو به روشنی معلوم می‌شود که تناسب ندارد. و می‌رسد به این‌که مشتری ما ناراضی می‌شود. ناراضی می‌شود چون من 23 را طوری نوشته‌ام که برش‌کار 33 می‌خواند. در نوشتن 23 من خوب دقت نکردم. پایاندهی خوبی نداشته‌ام و به تبع آن، برش‌کار 33 می‌خواند.

    حرف این است که در هر تکه از

    Enjoying the preview?
    Page 1 of 1