Discover millions of ebooks, audiobooks, and so much more with a free trial

Only $11.99/month after trial. Cancel anytime.

The 48
The 48
The 48
Ebook253 pages1 hour

The 48

Rating: 0 out of 5 stars

()

Read preview

About this ebook

The 48 is a Christian ebook for Persian-Christian people. You are chosen people, a holy nation whom called to be his sons and daughters. It does not matter what mistake you made , the matter is God still loves you and he is not looking what other people thinking about you. God loves you more than anything else , so much love even He has given his only son. He cares about you so much. This book encourages you , motivates you and put a heart of praise to your God. I encourage you read the book and let Holy spirit work in you through His will. are you ready for this journey?
چهل هشت ، بلاک های کوچک من است. این کتاب بر اساس ایمان و رازگاهان شخصی نویسنده نوشته شده است. این حاصل سال های اندوخته و یادگیری نویسنده از خدا،نوشته شده است. این کتاب دارای چهل و هشت عنوان است و هر عنوان با عنوان دیگر فرق می کند. نویسنده از حرف های قلب خود سخن می گوید و در جایی دیگر شما را تشویق می کند. چهل و هشت دومین اثر نویسنده از سری نوشته های کوچک من است. اخیرا کتابی به زبان انگلیسی به عنوان "خدمتی به خدا زنده از همین نویسنده منتشر شده است.

Languageفارسی
Release dateMay 22, 2015
ISBN9781310906237
The 48

Related to The 48

Related ebooks

Reviews for The 48

Rating: 0 out of 5 stars
0 ratings

0 ratings0 reviews

What did you think?

Tap to rate

Review must be at least 10 words

    Book preview

    The 48 - Dariush Youkhaneh

    یادم می آید در یکی از روزهایی که در دوران خدمت سربازی نوبت نگهبانی من بود در حین گشت زنی با دوستی سخن می گفتم! او در این مورد که به روح اعتقادی ندارد با توجیهاتی داشت بر این عقیده خود پافشاری می کرد. و من نیز سعی داشتم با دلایلی بگویم که حقیقتا روح وجود دارد و همچون که کلام خدا می گوید: خدا روح است. هر چقدر می گفتم فایده ای نداشت ، انگار چوپبنه ای در گوش های او فرو کرده بودند و خریدار نداشت و حرف خودش را می زد ومن با آرامی و ملایمت به او توضیح می دادم .

    اما در آخر دیدم که راهی نیست در دل خودم دعا کردم برای او و گفتم: خداوندا تو شاهد بر مکالمه ما بودی از تو می خواهم که این شخص را آزاد کنی! او را از فهمیدن وجودیتت آگاه کن و روشن بساز .

    با تمام وجود دعا کردم و دیگر مکالمه ای بین ما شکل نگرفت و صحبتی در این باره نشد.می دانم که روح القدس در او کار کرده است و خواهد کرد. از آن زمان که دوران خدمت به خاک ایران را تمام کردم ، دیگر از او خبری نیافتم و هنوز هم خبری از او ندارم . خیلی خوب است که عقیده خودمان را بیان کنیم ، عقیده که از مسیح یافته ایم با دیگران به اشتراک بگذاریم .

    همانطور که من حدودا 4 سال پیش اولین نوشته هایم را در وبلاگ قرار دادم، البته برای خودم دفترچها

    ی داشتم و تمام یاداشت های خود و برکات و معجزات و هر چه که خداوند در دلم می گذاشت در آن می آوردم! از طرفی فقط خودم می توانستم دوباره آن را بخوانم ، پس خداوند ماموریتی در دلم گذاشت و ایجاب نمود که نوشته های خودم را بر روی اینترنت بیاورم. تا دیگران هم از آن برکت بیابند هر چند در این راه دشمنان زیادی پیدا کردم و خوشحالم که خداوند این فرصت را به من داد ، این تجربه جدید را تا یاد بگیرم دشمنان را چگونه دوست داشته باشم ، با تمام بدی هایی که برایم می خواهند و با تمام بدی هایی که کردند! هر چند زخم خورده و مجروه شدم و آسیب دیدم اما خداوند مرحمی بر زخم هایم می گذاشت و می گفت: ادامه بده فرزندم ادامه بده.. "

    بی حرمتی ها به درجه ای رسیده است که خانواده ها نیز دچارآن شده اند. متاسفانه دیگر فرزند به پدر احترامی غایل نمی شود و پدر به فرزند! شکاف ها و فاصله ها در بین روابط خویشاوندی زیاد شده است.

    کتابی که اکنون تصمیم گرفته اید بخوانید حاصل یک روز و یک سال نیست ، بلکه جمع بندی سالها اندوخته من است و البته بعضی از نوشته ها را در سالی که بدون اطلاع قبلی وبلاگم رااز دست دادم و خدا را شکر بعضی از نوشته ها را در جایی دیگرذخیره نموده بودم. در طول این 4 سال زخم خوردم، آسیب دیدم، بلند شدم، غرورم شکست، بی هویت شدم.. و خیلی چیز های دیگر، اما واقعیت این است من مانند کسی که کاپیتان کشتی آن خدا باشد مقاوم ایستادم و خداوند قوتی در قلبم نهاد که نترسم، جرات بخرج دهم و جسور برای انتشار نام مقدس او باشم، هر چند بوی تعفن گناه و لاشه های آن تمام فضا را پر کرده بود و مانند غباری تمام مرا می پوشاند ، اما وجود من تازه تر و تازه تر در مسیح می شد و هر دم بارانی ملایم از عطر خوش خداوند مرا می شست و نو می کرد.

    در چهل و هشت ،هر عنوان یک موضوع است که بکلی با عنوان قبل و یا بعد فرق می کند و وابسته نیست! شاید بهتر این باشد که هر روز یک عنوان را بخوانید!(با این فرض که هر روز یک عنوان(.خیلی کم ازگفته های دیگران نقل نمودم )اگر نقل کرده ام حتما منبع را آورده ام(، هر چه بوده از فکر و ذهن و دلی که خداوند برای نوشتن به من داده است بیان شده است .

    و هر عنوان نیاز دارد که خواننده برای خود برداشتی که برای زندگی خویش است داشته باشد. با فکر آزاد بخوانید و از آن لذت ببرید. لذتی که خدا در قلب من نهاد و با قلب من سخن گفت ایمان دارم که با شما در فرای این متن ها سخن خواهد گفت و پیامد های مثبت و عالی خواهد داشت.

    عنوان اول

    آزادی خود را حفظ کنید

    ُآری ما آزادیم، زیرا که مسیح ما راآزاد کرد ، پس در این آزادی استوار باشید و نگذارید که بار دیگر یوغ بندگی بر گردن شما آویخته شود.(غلاطیان 5)

    درد و رنج کنونی ما ابدا با جلالی که درآینده برای ما ظاهر خواهد شد قابل مقایسه نیست.آزادی که غیر ایمانداران به مسیح به دنبال آن هستند همه در این دنیا خلاصه می شود،یکی به دنبال آزادی اجتماعی،یکی به دنبال آزادی بیان،یکی به دنبال آزادی کشورش،یکی آزادی جوانان...

    ما به دنبال کدام آزادی هستیم؟این سوال را از خودتان بپرسید،آیا به آزادی که می خواستم رسیدم دیگر همه چیز تمام شد؟دیگر احساس خلا نمی کنم؟یا شما هم از آن دسته افرادی هستید که گوشه گیر ونظاره گر هستید که آخر مثلا فلان کشور آزاد میشود از این بند!بیایید دید خودمان را وسیع کنیم فقط دورو بر خ

    ودمان را نبینیم،چه چیزهای در این جهان هست که ما را وابسته به آن میکند؟ من چند وقت پیش داشتم وبلاگی را می خواندم ، داستانی که تعریف شد، واقعا آدم را شوکه می داد،چرا یک خانواده نمی تواند به فرزندش در امور تربیتی کمک کند ! واین فرزند شب و نصف شب از خانه به بیرون می رود وگیر آدم های بی بند و باری که دم از آزادی میزدند افتاد که او را به سمت مواد مخدر کشاند،من شخصا می گویم که اگر باز هم به آزادی که می خواهیم برسیم باز نمی توانیم خلا واحساس درونی خود را پر کنیم.

    آیا آزادی واقعی می خواهید که پایدار باشد؟ خودتان را آماده کنید و خداوند را بطلبید،بله این است آزادی پایدار،کتاب مقدس خوب می فرماید:«اما خداوند روح است وجای که روح خداوند است آنجا آزادی است.»

    آزادی به داشتن انتخاب های مختلف در مورد انجام یک کار به این معنی است که اگر شخص بخواهد آن را انجام دهد،هیچ چیز نباید او را از انجام آن کار باز دارد و اگر نخواهد آن را انجام دهد هیچ چیز نباید او را مجبور به انجام آن کند!

    در طول حیات،انسان هایی برای آزادی چه بهایی پرداخت کردند و هنوز دارند این راه را که آخر تمام شدنی نیست جز با آمدن خداوندمان عیسی مسیح، ادامه می دهند،تصویری موهوم وخیالی از آزادی برای همه جهانیان به قلب آنها(که در این راه میجنگند)حک شده ، حتی کشورهایی که ادعای آزادی می کنند،نتوانستند آزادی مطلق را پایدار کنند،چه سود!

    آزادی که عیسی مسیح به ما بخشید،خط بطلانی به همه این آزادی ها کشید و با مرگ خود بر صلیب ،کشت آزادی های پوچ این دنیا را، تا با او زیست کنیم به شباهت او در آییم ، آری او ما مرا هدایت می کند و ما را خلاصی بخشید از فکر های این دنیا تا تنها به او فکر کنیم.چون میدانیم آینده ما در دست اوست ، عیسی است که برای من فکر می کند.بله ما به مسیح امید داریم به روزی که خود آفرینش از قید فساد آزاد گردد ودر آزادی پرشکوه فرزندان خدا سهیم شویم(رومیان:226) .

    آزادی که مسیح عیسی به ما بخشید از این دنیا و در این دنیا نیست،وعده های بسیار زیبای او برای جهانی بدون اشک و درد و غم و در کنار او خواهد بود:همراه با آزادی پایدار، آزادی پرشکوه ومطلق که زیربنایش در محبت به معبود است.

    مسیح ، به فکر های ما آزادی بخشید ، تا تنها به او فکر کنیم!پس تنها به این می اندیشیم که در آزادی با او شریکیم! و رها شده از این دنیا!

    عنوان دوم

    از اسارت های خود آزاد شوید

    ج

    انم لبریز از محبت خدا است.شبان نیکوی من ،مرا احسان نموده است.و زمانی که غرق در خود بودم و آهسته و خسته به بی هدفی می رفتم به من ظاهر شد و خود رابه من شناسانید.جانم را از روح خود پر ساخت،ذات الهی او مرا دربر گرفت و استخوان های شکسته من را دوباره از نو ساخت.یوغ سنگین را از دوشم بر داشت و یوغ سبک و راحت را به من داد و خود سنگینی صلیب را بر دوش گرفت.حال هر روزه در وصف او می سرایم. او به من یاد داد که دشمنان خود را محبت کنم .کسانی که نفرینم می کنند آنها را محبت کنم و دعای خیر و برکت نمایم.غرور را از جانم برکند . در همه چیز صبور شدم و این باعث قوی شدن ایمانم شده است.مرا آموخت مهر و محبت چیست؟ که همه را به یک چشم ببینم. من خودم را توانستم بشناسم زیرا حقیقت را شناخته ام ،صدای خدا را در سکوت و در موقعی که دعا می کنم می شنوم. او هر روز با من حرف می زند.روی جاپاهای او قدم می گذارم.کامل نیستم ولی در آغوش او خودم را احساس می کنم.عیسی زنده است او را دیده ام!بله من خوشبختم،چون خدای من مرا دوست دارد.قبل از اینکه بدانم مرا محبت کرد! مرا برگزید. جرم گناهان سنگین مرا پرداخت کرده است. چقدر مرا دوست دارد،چه پیروزی نصیبم کرده است. راه حیات را نشانم داده است. هر چند سخت و طاقت فرساست،اما می

    Enjoying the preview?
    Page 1 of 1