Discover millions of ebooks, audiobooks, and so much more with a free trial

Only $11.99/month after trial. Cancel anytime.

نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان
نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان
نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان
Ebook668 pages6 hours

نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان

Rating: 0 out of 5 stars

()

Read preview

About this ebook

این کار آکادمیک ، با ارث بردن و توسعه اصول اساسی مارکسیسم ، با استفاده از دیالکتیک ماتریالیستی ، ساختار تاریخی جهان را تحلیل می کند و جهت حرکت جنبش سوسیالیستی و راه های تحقق کمونیسم را پیش بینی می کند. این نه تنها بخش پویای افقی نظریه مارکسیستی را تشکیل می دهد بلکه یک مسیر منطقی را برای پیشرفت جامعه بشری نیز نشان می دهد. علاوه بر این ، این پیشنهاد و عمل "ابتکار کمربند و جاده" چین را از جنبه های مختلف پیش بینی می کند و مبنای نظری و منطقی برای ساختن یک جامعه با آینده مشترک برای بشر را فراهم می کند.

Languageفارسی
PublisherHuang Fenglin
Release dateAug 24, 2020
ISBN9781005135669
نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان
Author

Huang Fenglin

A member of the Communist Party of China, was born in Quxian County, Sichuan Province in 1985. He has a professional background in chemistry, law and Marxism. He graduated from the Graduate School of the Chinese Academy of Social Sciences in 2012 with a master's degree in law.

Related to نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان

Related ebooks

Related categories

Reviews for نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان

Rating: 0 out of 5 stars
0 ratings

0 ratings0 reviews

What did you think?

Tap to rate

Review must be at least 10 words

    Book preview

    نظریه جهان دو قطبی :راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان - Huang Fenglin

    نظریه جهان دو قطبی

    -- راه کمونیسم موجود در ساختار تکاملی تاریخ جهان

    توسط هوانگ فنگلین

    معرفی مختصر نویسنده

    هوانگ فنگلین ، عضو حزب کمونیست چین ، در سال 1985 در شهرستان قوشیان ، استان سیچوان متولد شد. وی دارای سابقه حرفه ای در شیمی ، حقوق و مارکسیسم است. وی فارغ التحصیل دوره کارشناسی ارشد حقوق آکادمی علوم اجتماعی چین در سال 2012 بود.

    آدرس ایمیلlinhuang42@126.com

    صفحه نخست: blog.sciencenet.cn/u/HuangFengli

    این نسخه ترجمه ماشینی است ، باید بسیاری از اشتباهات ترجمه وجود داشته باشد ، خوانندگان می توانند نسخه انگلیسی را ویرایش کنند ، نسخه اصلاح شده پس از بازگشت به نویسنده می تواند امضا شود.

    شرکت های دولتی در سراسر جهان ، متحد شوید!

    -- تقدیم کمونیست ها!

    پیشگفتار نسخه انگلیسی

    این کار آکادمیک ، با ارث بردن و توسعه اصول اساسی مارکسیسم ، با استفاده از دیالکتیک ماتریالیستی ، ساختار تاریخی جهان را تحلیل می کند و جهت حرکت جنبش سوسیالیستی و راه های تحقق کمونیسم را پیش بینی می کند. این نه تنها بخش پویای افقی نظریه مارکسیستی را تشکیل می دهد بلکه یک مسیر منطقی را برای پیشرفت جامعه بشری نیز نشان می دهد. علاوه بر این ، این پیشنهاد و عمل ابتکار کمربند و جاده چین را از جنبه های مختلف پیش بینی می کند و مبنای نظری و منطقی برای ساختن یک جامعه با آینده مشترک برای بشر را فراهم می کند.

    این تئوری در مورد حرکت متناقض بین نیروهای تولیدی و روابط تولیدی ، بخش مهمی از مارکسیسم است و از آن برای هدایت انقلاب و ساخت سوسیالیستی و همچنین تحلیل تاریخ جهانی استفاده می شود. با این وجود ، نویسندگان کلاسیک به دلیل محدودیت های تاریخی دیالکتیک ماتریالیستی و نبود دیدگاه افقی برای بررسی تحولات طبیعت و جامعه بشری نتوانستند از روابط خود پرده بردارند. در نتیجه یا نیروهای تولیدی یا روابط تولیدی تنها عامل تعیین کننده در نظریه و عمل مارکسیستی تلقی می شوند و استدلال باقی می ماند. این کتاب با تکیه بر تعداد زیادی از تجربیات تجربی ، مشکل اساسی ماتریالیسم تاریخی را از منظر رقابت جغرافیایی حل کرده است. در این کتاب آمده است كه پس از اختراع كشاورزی در عصر نوسنگی ، رقابت گونه ها با رقابت جغرافیایی مبتنی بر زمین جایگزین شد كه تبدیل به نیروی محرک اساسی توسعه جامعه بشری شد. این امر نه تنها مالکیت خصوصی و سازمانهای اجتماعی مانند قبیله های مردسالار ، قبایل ، ملیت ها ، طبقات ، کشورها و مناطق را به وجود آورد ، بلکه باعث شد دو قطب شرق و غرب در تغییر شکل های اجتماعی ، توسعه نیروهای تولیدی و شکل دهی به رقابت بپردازند. تاریخ جهانی پس از تشکیل عشایر داخلی آسیا.

    این کتاب تاریخ مسابقات دو قطبی بین شرق و غرب را بعد از 500 B.C تقسیم می کند. در سه مرحله آغاز مرحله اول توسط فئودالیست قدرتمند چین به عنوان هسته قدرت مشخص شد و با ظهور پادشاهی انگلستان سرمایه دار ، که هسته قدرت مرحله دوم بود ، پایان یافت. در این مرحله و با کسب مالیات زمین به عنوان نیروی محرکه آن ، چهار نهاد اقتصادی و سیاسی نسبتاً مستقل از شرق به غرب با کاهش درجه تمدن تشکیل شد: چین باستان ، آسیای داخلی ، اسلام و اروپا (از آن به عنوان منطقه 4 ، منطقه 3 ، منطقه 2 و منطقه 1 به ترتیب در این کتاب). مرحله دوم ، با سرمایه گذاری بریتانیا به عنوان هسته قدرت ، با توسعه چین سوسیالیستی که هسته اصلی قدرت در مرحله سوم بود ، به پایان رسید. نیروی محرکه در این مرحله دستیابی به بازار مواد اولیه بود. براساس الگوی دو قطبی جهان دوقطبی ، دو نهاد نسبتاً مستقل سیاسی-اقتصادی ، سیستم سرمایه داری و سیستم سوسیالیستی ، از غرب به شرق شکل گرفته است. این مرحله با تمرکز بر قلمرو کالاهای عمومی ، انحصار طبیعی و رقابت به سه مرحله از استعمار اقتصادی تقسیم شد. این کتاب از مقدار زیادی از داده های تاریخی برای تحلیل سطوح خاص دو مرحله استفاده می کند. با وجود این واقعیت که حمایت از داده های واقعی گاهی اوقات کافی نیست و برخی نتیجه گیری برای بحث و گفتگو باز است ، سیستم نظری مطابق با وقایع کلان است و چارچوب کلی قانع کننده است.

    این کتاب با تجزیه و تحلیل مراحل اول و دوم پیش بینی نظری در مورد مراحل و نتایج مرحله سوم ارائه می دهد. این کتاب اظهار داشت که مرحله سوم با توسعه چین سوسیالیستی آغاز شد و با تحقق کمونیسم جهانی و انقراض روابط ژئو رقابتی به پایان می رسد. نیروی محرک این مرحله کسب همکاری در زمینه حقوق مالکیت است. براساس الگوی جهان دوقطبی مرحله دوم ، سه مرحله از همکاری شرکتهای دولتی در حوزه رقابت ، انحصار طبیعی و کالاهای عمومی را پشت سر خواهد گذاشت. جهان ، از شرق به غرب ، موجودیتی را تشکیل خواهد داد که هیچ تفاوت اجتماعی نخواهد داشت. این نویسنده معتقد است که در پس زمینه غرب و سودمند منطقه غربی در جهانی سازی اقتصادی ، اتحادیه ساختاری مبتنی بر اقتصاد اقتصادی تنها گزینه است. همکاری مرزی شرکتهای دولتی تنها راه شکستن محدودیت طبیعی اقتصاد خصوصی ، کسب مقام اصلی در رقابت جهانی ، حل مشکل تقاضای کافی در داخل و خارج از کشور ، تقویت اوضاع اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر در کشورهای مختلف ، و از شر وابستگی به سیستم استعماری سرمایه داری خلاص شوید. بنابراین همکاری حق مالکیت شرکتهای دولتی نیروی محرک اساسی برای پیشرفت آینده جامعه بشری است. این کتاب خلاصه این روند تاریخی همکاری اقتصادی را به عنوان یک نیروی محرکه (همکاری بین المللی حقوق مالکیت شرکتهای دولتی) ، سه مرحله (ابتدا مناطق 4 و 3 ، سپس مناطق 4 ، 3 و 2 و در آخر مناطق 4 ، 3 ، 2 و 1) و سه قلمرو (اولین رقابت ، سپس انحصار طبیعی و نهایتا کالاهای عمومی).

    این کتاب در اوایل سال 2013 نهایی شد و نسخه چینی توسط انتشارات مرکزی تالیف و ترجمه در مارس 2014 منتشر شد. در سپتامبر و اکتبر 2013 رئیس جمهور چین شی جینپینگ رئیس جمهور چین ابتکار ساخت مشترک کمربند اقتصادی جاده ابریشم را به جهانیان پیشنهاد کرد. و جاده دریایی ابریشم قرن بیست و یکم . طرح کمربند و جاده ، با پیگیری تاریخ خود به جاده باستانی ابریشم ، با هدف ایجاد مشترک جامعه ای از منافع مشترک ، آینده و مسئولیت ها از طریق همکاری اقتصادی ، شامل اعتماد متقابل سیاسی ، ادغام اقتصادی و تحمل فرهنگی است. از ابتدای راه اندازی ، این طرح مورد توجه و شناخت گسترده ای از جامعه بین المللی قرار گرفته است. این کشور در حل مشکلات اقتصادی خود چین ، تأمین منابع کافی به کشورها در طول مسیر ، تقویت حرکت درونزای در کشورهای توسعه نیافته ، بهبود سطح زندگی مردم و ارتقاء حفظ و تقویت دارایی های مازاد در سراسر جهان به موفقیتهای بزرگی رسیده است. ما می توانیم ببینیم که هنگام اجرای طرح کمربندی و جاده" ، همکاری حقوق مالکیت بین شرکتهای دولتی چین و سایر کشورها در این خط نقش اساسی داشته است. کشورهایی در منطقه 3 ، مانند روسیه ، آسیای داخلی و پاکستان ، در پیشرفت های چشمگیر در همکاری با چین در منطقه 4 نقش اصلی را به عهده گرفته اند. پیشرفت ها در زمینه های رقابتی مانند زیرساخت ها ، انرژی ، تولید و تجارت حاصل می شود. همه اینها پیش بینی های علمی کتاب درباره مرحله سوم را ثابت کرده اند.

    این کتاب نه تنها نظریه مارکسیستی را توسعه می دهد بلکه پیشگویی علمی را نیز با تمرین ابتکار کمربند و جاده اثبات می کند. از زمان انتشار نسخه چینی ، از طرفین مورد توجه و شناخت گسترده ای قرار گرفته است. هنگام تهیه نسخه خارجی زبان ، نویسنده نسخه چینی مطالب را به طرز چشمگیری فشرده و اصلاح کرده و کتاب را کامل تر و خواندنی تر کرده است.

    مقدمه

    پیش از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد مارکسیسم ، نویسنده نمونه اولیه اصل ریشه ای سه گانه وجود را از طریق تأمل در دیالکتیک ماتریالیستی و الگویهای علمی مدرن ساخته است. از طریق تأمل در ماتریالیسم تاریخی و بررسی تاریخ جهان ، نمونه اولیه اصل ریشه سه گانه دولت شکل گرفته است. با این حال ، در آن زمان ، درک روش نسبتاً استاندارد زبان بیان پیدا نکرد. در طول سال اول مطالعه برای مدرک کارشناسی ارشد ، نویسنده از مفهوم ریشه های متعدد ریاضیات برای توصیف سه عنصر ضروری وجود ، یعنی اتصال خارجی ، اتصال بیرونی-داخلی و ارتباط داخلی استفاده کرد. همچنین از این مفهوم برای تعریف ریشه های سه گانه دولت ، یعنی طرح بین المللی ، پیشرفت در تمرین اجتماعی ملی و پیشرفت رویه طبیعی ملی استفاده شده است. در این روش نویسنده از مفهوم تمرین اجتماعی استفاده کرد که شامل کلیه فعالیتهای عملی در بین مردم می شود و بنابراین مفهوم وسیع تری برای جایگزین کردن روابط تولید دارد و از مفهوم تمرین طبیعی استفاده کرده است که مجموع فعالیتهای انسانی در قبال طبیعت ، به جای نیروهای تولیدی. با بازسازی دیالکتیک ماتریالیستی با الگوی هستی شناسی منظم ، نظریه ریشه ای سه گانه در یک کشور ، طبقه بندی مارکس از اشکال اجتماعی را به ارث می برد و تئوری پویای تغییرات شکل اجتماعی را توسعه می دهد. این اعتقاد دارد که حرکت تحولات اجتماعی یک کشور ارتباط بیرونی آن با جهان خارج است. یعنی همه اشکال ایجاد ارتباطات خارجی بین کشور و سایر کشورها از جمله جنگ ، تجارت و دیپلماسی تعیین کننده تغییرات شکل اجتماعی کشور است. ماتریالیسم تاریخی با گرایش به اغراق در اقتصاد چنین تصور می کند که توسعه نیروهای تولیدی تغییرات روابط تولید را تعیین می کند. این درست نیست. در همین حال ، همچنین اعتقاد بر این است که تغییرات در تمرینات اجتماعی بیشتر منجر به پیشرفت عمل طبیعی شده است. نویسنده در هنگام ساختن تئوری ریشه ای سه گانه از یک ملت ، به دلیل عدم آگاهی از روند دو قطبی مرحله دوم ، به ویژه جنبش سوسیالیستی از دوران مدرن ، تنها ارتباط خارجی کشور را رابطه رقابتی بین دو کشور دانست. دو کشور فقط در یک سازه تئوری ریشه سه گانه کشور ، در یک دوره طولانی تمرینی و تمرین های اجتماعی با یکدیگر با یکدیگر رقابت می کنند. در رقابت ، تحت فشار نظامی و دیپلماتیک کشور غالب ، کشور ضعیف مجبور است شیوه عملکرد اجتماعی خود را تغییر دهد تا شکل اجتماعی خود را از یک قدرتمند پیشرفته تر کند و یک شیوه عملی طبیعی پیشرفته تر را توسعه دهد. پس از آن که کشور ضعیف بر قدرت خود غلبه کرد ، برعکس فشارهای نظامی ، اقتصادی و دیپلماتیک را بر قشر قدرتمند وارد می کند و آن را وادار می کند تا دور جدیدی از تغییرات در شکل اجتماعی و عملکرد طبیعی ایجاد کند. این توضیح قانع کننده ای را ارائه می دهد که چرا اشکال اجتماعی کشورها در جهان مطابق با طبقه بندی دقیق مارکس بر روی اشکال اجتماعی تغییر نکرده اند.

    با این وجود صدها نهاد سیاسی و اقتصادی به جای دو کشور در جهان وجود دارند و روابط بین آنها محدود به رقابت نیست بلکه در عوض شامل همکاری ، وابستگی و غیره می شود. بنابراین ، استفاده از تئوری ریشه سه‌گانه یک کشور در تحلیل تاریخی دشوار است ، اگرچه منطق آن با تجربه تاریخی مطابقت دارد. در طول سال دوم مطالعه ، نویسنده به راهی برای حل این مشکل فکر کرده است ، یعنی دوباره تفسیر و گسترش این تئوری. از یک سو ، اشخاص سیاسی و اقتصادی برای جایگزینی کشورها استفاده می شوند ، بنابراین موضوع ارتباطات محدود به کشورها نمی شود ، بلکه شامل اشخاص سیاسی و اقتصادی در بسیاری از سطوح مانند موضوعات بین المللی ، کشورها ، مناطق ، طبقات و قومیت ها نیز می شود. گروه ها. از طرف دیگر ، مفهوم قطب برای تعمیم این موجودات شرق و غرب ساخته شده است. ارتباطات پیچیده ای بین سطوح مختلف نهادهای سیاسی و اقتصادی در قطب های شرق و غرب وجود دارد ، محدود به روابط رقابتی نیست. در عوض ، اشخاص موجود در یک قطب ، وقتی به عنوان یک کل در نظر گرفته شوند ، با قطب دیگر رابطه رقابتی دارند. نویسنده در اوایل همان سال در مقاله ای درباره این ایده صحبت کرده و نمودار سفارش دو قطبی را تهیه کرده است. ¹ با این حال ، نویسنده آن را برای طبقه بندی نهادهای سیاسی و اقتصادی قطب های شرق و غرب بیش از حد آرمان گرا دانست. همچنین ، توصیف ارتباط و رقابت بین قطب های شرق و غرب در سطوح مختلف بسیار ایده آل و استفاده از آن برای تجزیه و تحلیل واقع گرایانه بسیار دشوار است. نویسنده به روش تحقیق تاریخی فکر کرد که می توان از آن برای شفاف سازی طبقه بندی اشخاص سیاسی و اقتصادی در دو قطب واقعی استفاده کرد ، اما از این طریق به یک چارچوب تاریخی بزرگتر برای هدایت نیاز است. بنابراین ، بر اساس دانش محدود تاریخ جهان ، نویسنده موضوعات دو قطب در تاریخ ، حالت های عملکرد اجتماعی آنها و حالت های عملی طبیعی را خلاصه کرده است و نمودار تاریخی تاریخ جهان دو قطبی را در طول سال سوم ساخته است ، که فقط عمومی سازی نادر از حقایق تاریخی و باید با جزئیات عمیق تر تاریخی تصحیح شود.

    نویسنده این اثر خاص را بعد از فارغ التحصیلی آغاز کرد. هنگام مطالعه جهان دو قطبی مرحله اول ، نویسنده دریافت که تجزیه و تحلیل تاریخ باستان با استفاده از الگوی دو قطبی مکانیسم تاریخی دشوار است. نویسنده متوجه چهار موجود سیاسی و اقتصادی نسبتاً مستقل در تاریخ جهان باستان است که با مدل دو قطبی قابل تعمیم نیست: چین باستان (منطقه 4) ، تمدن عشایری آسیای داخلی (منطقه 3) ، جهان اسلام (منطقه 2) و اروپا. (منطقه 1) ، زیرا هیچ رابطه یا همکاری ساده ای بین وابستگی بین تمدن عشایری آسیای داخلی و چین یا بین جهان اسلام و اروپا یافت نمی شود. نظریه جهان دو قطبی از حقایق تاریخی در مقیاس بزرگتر و مدت زمان طولانی تر حمایت می كرد ، و مسئله این بود كه چگونه توصیف عملكرد اجتماعی و الگوهای عملی طبیعی این چهار موجود در دنیای باستان و پیوندهای آنها انجام شود. نگارنده با بهره گیری از تجمع دانش علوم طبیعی ، راه حل اندیشیده است. هنگامی که یک سیستم تحت فشار خارجی است ، قسمتی که به منبع فشار نزدیکتر است ، دارای مسیر انتقال کوتاه تر و کاهش میانه راه نسبتاً کوچکتر است. در نتیجه فشار بیشتری به آن قسمت منتقل می شود و در نتیجه تغییرات بیشتری در نظم داخلی قسمت ایجاد می شود. به همین دلیل ، بخش دور از منبع فشار دستخوش تغییرات جزئی در نظم داخلی می شود. از نظر عملكرد اجتماعي و عملكرد طبيعي ، قطعاً چين باستان از سه نهاد ديگر پيشرفته تر بود. به راحتی می توان گفت که آنها رابطه خروجی و ورودی را نشان می دهند ، یعنی چین تحت فشار قرار گرفته و سه نفر دیگر تحت فشار قرار گرفته اند. اثبات این است که قلمرو چین باستان ، به طور کلی ، گسترش یافته است. اگر چین باستان به عنوان فشار خارجی در نظر گرفته شود ، سه کشور دیگر سیستمی را تحت فشار تشکیل می دهند. در میان آنها ، به دلیل سد فلات چینگهای-تبت ، جهان اسلام از چین جدا شد ، بنابراین تمدن عشایری در آسیای داخلی نزدیکترین کشور به چین بود و پس از آن جهان اسلام و سپس اروپا. آسیای داخلی ، در کنار اروپا در غربی ترین انتهای جهان و جهان اسلام در اواسط جنوب غربی ، در مقایسه با اروپا به جهان اسلام نزدیکتر است. در طول تاریخ 2 هزار ساله دنیای باستان ، بدون شک چین وضعیت پیشرفت خود را در شیوه های اجتماعی و طبیعی حفظ کرده بود ، بنابراین ارتباط آن با جهان خارج از نظر فشار به عنوان الگوی خروجی خروجی باقی مانده است. بگذارید ابتدا فرض کنیم که خروجی و فشار فشار یکباره است. آسیای داخلی ، که نزدیک به چین باستان و اولین کسی که با این فشار روبرو بود ، ناچار شد که تمرینات اجتماعی را بهبود ببخشد تا بتواند عمل طبیعی را برای تحمل فشار انجام دهد. وقتي عمل و عملكرد اجتماعي آن به حد معيني رسيد كه هنوز هم زير چين و بالاتر از دنياي اسلام و اروپا ، كه در مجاورت آن طرف قرار داشت ، بخشي از فشارها را بر دنياي اسلامي در جنوب و اروپا در منطقه منتقل كرد. غرب ، با وجود این واقعیت که پیش از آن ، رومی پیشرفته ترین نهاد و موارد زیر ، چین باستان ، جهان اسلام و آسیای داخلی بود. در مقایسه با اروپا ، جهان اسلام به آسیای داخلی نزدیکتر بود ، بنابراین تحت فشار بیرونی قابل توجهی قرار گرفته و انگیزه بیشتری برای تغییر داشت. این بخشی از نیرو را به اروپا منتقل کرد وقتی که سطح عملکرد اجتماعی و طبیعی آن از اروپا پیشرفته تر و از آسیای داخلی کمتر توسعه یافته بود. به طور کلی ، فشار چین باستان بزرگترین در آسیای داخلی ، دوم در جهان اسلام و کوچکترین در اروپا بود. این پدیده میرایی در فرآیند انتقال فشار را می توان با این واقعیت توضیح داد که تنها پس از آنکه یک نهاد فشار کافی را جذب کرده و آن را به انگیزه ای برای انجام اقدامات بهتر اجتماعی و اجتماعی تبدیل کند ، فشار باقی مانده از طرف دیگر به موجودات همسایه منتقل می شود. . اشخاصی که فشار وارداتی یا منتقل شده را دریافت می کنند ، بعد از اصلاحات قوی تر هستند ، همیشه از آنهایی که دورتر از منبع فشار دورتر هستند ، پیشرفت کرده اند و نسبت به مواردی که از نظر عمل اجتماعی و عمل طبیعی نزدیک تر هستند ، پیشرفت کرده اند. به طور کلی ، یک توالی تفاوت از درجه پیشرفت بین چهار موجود در تاریخ جهان باستان از نزدیک به دور تشکیل می شود: چین پیشرفته ترین بود. و سه موجود دیگر ، نزدیک تر ، بهتر.

    این نویسنده همچنین دلیل اینکه آسیای داخلی می تواند فشار به اروپا را منتقل کند ، در نظر گرفت با وجود اینکه قبل از صادرات چین باستان ، آسیای داخلی و جهان اسلامی که به چین نزدیکتر بودند ، در پشت جنوب اروپا که از چین دورتر بود عقب مانده بودند. در حقیقت ، تا زمانی که رویه های اجتماعی و عملکرد طبیعی چین باستان از صادرات فشار پیشرفته تر از سایر نهادهای سیاسی و اقتصادی باشد ، مهم نیست که این موجودات چقدر پیشرفته هستند و چقدر از چین فاصله دارند ، فشار چین باعث می شود سطح عملكرد اجتماعي و عملكرد طبيعي در مناطق نزديك تر از مناطق دور افتاده پيشرفته تر است. دلیل این امر این است که موجودات نزدیکتر تحت فشار بیشتری قرار دارند. اگر سطح اصلی نهاد پایین تر از سایر موجودات باشد ، فشار بیشتر منتقل می شود و به انگیزه تغییر تبدیل می شود تا بتواند دست بالا را مانند آسیای داخلی کسب کند. اگر موجودیت نسبت به سایرین پیشرفته تر بود ، ممکن است انگیزه کمتری برای تغییر پیدا کند ، اگرچه مانند جهان اسلام به منبع فشار و فشار بیشتری نزدیک است. ما می توانیم از انرژی بالقوه برای توضیح این موضوع استفاده کنیم. تا زمانی که انرژی بالقوه منبع فشار از سایر اشیاء تحت فشار بیشتر باشد ، این اجسام بدون توجه به انرژی بالقوه اولیه و مکانی آنها ، ناگزیر یک توالی اختلاف عددی از انرژی بالقوه را از نزدیکی به دور بعد از وارد آمدن فشار تشکیل می دهند. موقعیت این توضیح در مورد جهان دو قطبی باستان توسط واقعیت های تاریخی پشتیبانی می شود.

    در مرحله دوم و سوم دنیای دوقطبی ، تعداد انتزاعی ترین موجودات سیاسی و اقتصادی که می توان خلاصه کرد به ترتیب به ترتیب چهار و یک است ، اما چهار موجود در مرحله اول آثار خود را به جای گذاشتند. دو مرحله انتزاعی در مرحله دوم وجود دارد که توضیح آن براساس مکانیسم دو قطبی جهان آسان است. سپس ، چگونه می توان مرحله سوم را پیش بینی کرد؟ ابتدا باید مشکل نیروی محرکه را حل کنیم. ماهیت نیروی محرکه برای فرآیند کمونیستی ، با هدف ادغام جهان ، باید متفاوت از مراحل اول و دوم باشد. در طی مرحله اول و دوم ، فشار از هسته نیرو باعث می شود كه نهادهای دیگر بتوانند صور سیاسی و اقتصادی خود را تغییر دهند و مستقل تر و بیگانه تر شوند ، در حالی كه در مرحله سوم ، سایر نهادها باید فرم های سیاسی و اقتصادی خود را توسعه دهند و تبدیل شوند. بیشتر با هسته قدرت یکپارچه شده است. سرانجام ، اختلافات رسمی جهان کاملاً ناپدید می شوند. یعنی اختلافات اجتماعی بین مردم کاملاً از بین می رود. بنابراین ، نویسنده ماهیت نیروی محرکه تولید شده توسط هسته قدرت در سه مرحله را خلاصه می کند و تفاوت های آنها را تحلیل می کند. نیروهای محرک در سه مرحله به ترتیب به دست آوردن مالیات بر زمین ، به دست آوردن بازار مواد اولیه ، و به دست آوردن همکاری در مورد حقوق مالکیت. مشکل دوم مراحل تولید نیرو یا مراحل فرآیند است. اگرچه مرحله سوم فرایند وحدت است ، اما هنوز هم ردپای چهار جهش مرحله اول و دو جهش مرحله دوم یافت می شود - چهار موجود در مرحله اول و دو موجود در مرحله دوم اثری از خود به جای گذاشتند. سیستم و فرهنگ مرحله سوم. این را می توان از پیشرفت تاریخی در واقعیت توضیح داد. به عنوان مثال ، مرزهای چهار موجود در مرحله اول ، گرچه در اصل با فرهنگ مشخص شده است ، اما همچنان مبهم دیده می شود: جهان مسیحی ، جهان اسلام ، فرهنگ عشایری و دایره فرهنگی بیشتر چین و غیره. نمونه دیگر سیاسی سرمایه داری غربی است. و نهادهای اقتصادی و نهادهای سیاسی و اقتصادی سوسیالیست شرقی مرحله دوم. با وجود سازماندهی مجدد اتحاد جماهیر شوروی ، که متعلق به نهاد سوسیالیستی شرقی است ، کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق هنوز برخی از ویژگی های سیستم سوسیالیستی مرحله دوم در سیستم های سیاسی و اقتصادی خود را دارند ، مثلاً ، موضع حاکم چپ مرکزی بال و بخش عمده ای از دارایی های دولتی. جهان اسلام ، یک نهاد سرمایه داری غربی ، هنوز هم در مرحله دوم برخی از ویژگی های سیستم سرمایه داری را دارد ، مانند نیروهای ضعف چپ مرکزی ، تقسیم داخلی و بخش کمی از دارایی های دولتی. کشورهای غربی که به عنوان هسته قدرت مرحله دوم خدمت کرده اند ، نیروهای چپ را با حاشیه رانده و نسبت کمی از دارایی های دولتی را به حاشیه رانده اند. مرحله سوم به تدریج در بالای ردپای باقیمانده از مراحل اول و دوم توسعه می یابد. مرحله سوم فرآیندی ادغام است که با همکاری حق مالکیت انجام می شود. بنابراین ، کشورها یا مناطقی که به هسته قدرت مرحله سوم نزدیکتر باشند ، این مسئولیت را به دست می آورند که به دنبال همکاری گسترده در زمینه حقوق مالکیت با هسته قدرت باشند و سپس به طور کامل به ادغام اقتصادی و سیاسی و آنهایی که دورتر هستند ، پی ببرند. کل ، بعدا خواهد بود در یک محدوده جغرافیایی وسیع تر ، وقتی ما به کمونیسم جهانی نزدیکتر می شویم ، محتوای همکاری های مربوط به حقوق مالکیت دولتی نیز تغییر خواهد کرد. در همین راستا ، نویسنده پیش بینی کرده است که همکاری بین منطقه 4 و منطقه 3 در حوزه رقابتی ، همکاری بین منطقه 4 ، منطقه 3 و منطقه 2 انحصار طبیعی ، همکاری بین منطقه 4 ، منطقه 3 ، منطقه 2 و منطقه 1 در حوزه کالاهای عمومی و اشکال اجتماعی مربوطه به ترتیب سوسیالیسم همکاری شرکتهای دولتی ، سوسیالیسم همکاریهای مالی و کمونیسم جهانی خواهد بود.

    این چارچوب اساسی نظریه جهان دو قطبی را تشکیل می دهد. در ژوئیه 2012 ، نویسنده شروع به جمع آوری و سازماندهی مطالب گسترده و سپس نوشتن کرد. پیش نویس اول تا پایان ژانویه 2013 تکمیل شد. با توجه به اینکه بسیاری از زمینه ها درگیر هستند و بسیاری از مشکلات باید برطرف شود ، این کتاب باید استدلال کافی و حتی خطا در استناد به داده نداشته باشد. امیدوارم خوانندگان خبره درک و مشاوره ارزشمندی را ارائه دهند.

    هوانگ فنگلین

    31 ژانویه 2013

    فصل 1 نظرات در مورد تئوری های عمودی و افقی

    هگل ، استاد دیالکتیک ، یک بار با اشاره به عقل ، تاریخ جهان از شرق به غرب می رود ، زیرا اروپا کاملاً پایان تاریخ است و آسیا نقطه شروع. با این حال ، حکیم ها در گذشته ، نتوانستند توضیحی همه جانبه از تاریخ از جنبه های عمودی و افقی ارائه دهند. این کتاب تاریخ جامعه بشری و روند توسعه آن را از دو منظر یعنی زمان و مکان بررسی می کند. لازم است ابتدا در مورد نظریه های عمودی و افقی اظهار نظر کنید.

    بخش 1 نظریه مارکسیستی

    مارکسیسم از بدو تولد تاکنون تأثیر چشمگیر و ماندگاری در تاریخ مدرن جهان داشته است. این نه تنها به نماینده جنبش کارگری در سراسر جهان تبدیل شده است بلکه همچنین توسط بسیاری از کشورهای در حال توسعه به عنوان نماینده جنبش آزادسازی مستقل پذیرفته شده است. نظریه مارکسیستی یک تئوری علمی برای درک تاریخ کلی بشر و همچنین ایدئولوژی اتخاذ شده توسط پرولتاریا در کل جهان و کشورهای توسعه نیافته در شرق است. با این وجود ، برخی از نظرات رادیکال مارکسیسم مورد تردید قرار گرفته است ، و برخی از نتیجه گیری های اساسی حتی از پیشرفت واقعی تاریخی نیز رد شده است ، در حالی که به نظر می رسد نتیجه نهایی آن ، تحقق کمونیسم ، جایی در این بین نیست. همه اینها ناشی از نقص اساسی نظریه مارکسیستی است ، یعنی با تمرکز بر بررسی عمودی تکامل تاریخ ماکروسکوپی و عدم تحقیق افقی مراحل توسعه تاریخی. این نقص در چندین مؤلفه مارکسیسم مانند دیالکتیک ماتریالیستی ، ماتریالیسم تاریخی و سوسیالیسم علمی منعکس شده است.

    1. دیالکتیک ماتریالیستی

    دیالکتیک ماتریالیستی پایه و اساس فلسفی نظریه مارکسیستی است. این یک سلاح ایدئولوژیک است که مبتنی بر عمل برای متحد کردن موضوع و موضوع و درک کل جهان است. ² همچنین روح ایدئولوژی پرولتری است. در تئوری ، دیالکتیک ماتریالیستی معتقد است که جهان مادی یکپارچه و یکپارچه از پیوند جهانی و حرکت مداوم است و قانون حرکت متناقض قانون اساسی توسعه و تغییر جهان مادی است. اما ، با توجه به محدودیت های تاریخی پیشرفت علمی ، اگرچه دیالکتیک ماتریالیستی ارتباط متقابل و تحول سطوح مواد را در بعد کلان نشان می دهد ، اما نیروی محرکه خاص تحول در مواد را تجزیه و تحلیل نمی کند ، که به ناچار منجر به خطر استفاده از آن می شود. یک هستی شناسی در کاربرد خاص خود یعنی قانون حرکت متناقض هنگام مطالعه و تجزیه و تحلیل چیزهای خاص تمایل به تبدیل شدن به یک جزم دارد. این نوع هستی شناسی در مورد تضاد ، درست مانند هستی شناسی منظمی که غالباً در تحقیقات علمی صورت می گرفت و مورد انتقاد نویسندگان کلاسیک قرار می گرفت ، در واقع یک روش متافیزیکی است. این حرکت چیزها را در ارتباط کلی دنیای مادی مطالعه و تحلیل نمی کند و حرکت چیزها را جدا از محیط آنها تقسیم می کند. بنابراین کل سیستم نظری مارکسیستی از این نقص به صورت فلسفی مختل شد و خطرات کاربرد آن همیشه در عمل مارکسیستی وجود داشته است ، حتی مارکس و انگلس نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نویسندگان کلاسیک و انقلابیون شرقی به طور اجتناب ناپذیری با دیالکتیک ماتریالیستی ناقص محدود می شوند. هنگامی که آنها تاریخ بشر ، توسعه ملی و تحولات طبقاتی را مطالعه و تحلیل می کنند و وقتی جنبش سوسیالیستی را رهبری می کنند ، تحقیقات افقی توسعه تاریخی بشر در فضا نادیده گرفته می شود و توسعه عمودی در زمان بیش از حد تأکید می شود. در نتیجه ، عملکرد ذهنی و عملکرد ایدئولوژیک دیالکتیک ماتریالیستی در عمل اغراق شده است. در قرن نوزدهم که منشأ دیالکتیک ماتریالیستی سرچشمه گرفت ، توسعه علم و فناوری و دانش تاریخ جهان برای کمک به مردم برای تجزیه و تحلیل نیروهای تحول خاص در سطوح مختلف مادی طبیعت و جامعه انسانی کافی نبود. علیرغم این که هنوز هم برای ما امکان تخلیه کلیه مراحل اتصالات و تحولات در سطح قابل ملاحظه ، در حال حاضر و حتی در آینده وجود ندارد ، اما در حال حاضر می توان یک تحلیل کیفی از نیروهای محرک حرکات در سطح اولیه براساس این داوری ، برای حل مسئله هستی شناختی دیالکتیک ماتریالیستی ، نویسنده از پارادایم های علمی مدرن مانند نظریه سیستم ، سایبرنتیک ، نظریه اطلاعات ، نظریه ساختار اتلاف ، نظریه هماهنگی ، نظریه فاجعه و غیره آموخته و معرفی کرده است. ديدگاه سيستماتيك براي ساختن پارادايم توصيفي اتصال خارجي ، اتصال خارجي و دروني موجودات. از این مدل برای تجزیه و تحلیل مکانیسم پویا مراحل اصلی در تاریخ بشر استفاده شده است. این الگوی ، در صورت کاربرد ، نه تنها می تواند نیروهای محرک توسعه تاریخ بشر را توضیح دهد ، بلکه مکانیکی پویا را در سطوح مختلف قابل توجهی در طبیعت نیز مورد تجزیه و تحلیل کیفی قرار می دهد.

    در سطح بیولوژیکی ، اگرچه دینامیک مولکولی مدرن تلاش می کند مکانیسم تکاملی ماکرومولکول های بیولوژیکی را در سطح خرد نشان دهد ، اما نظریه تکاملی ماکروسکوپی ، دقیقاً مانند ماتریالیسم تاریخی ، قادر به کشف پویایی تکاملی سیستم های بیولوژیکی نیست. تئوری تکامل دیدگاه رقابت گونه ها را در پویایی تکاملی مطرح می کند ،³ اما نمی تواند مشکل نیروهای تکاملی همه گونه ها را حل کند. از آنجا که گونه های ابتدایی در مرحله اولیه تکامل بیولوژیکی سرچشمه گرفته اند ، نیروهای تکاملی آنها به طور قطع متفاوت از نظر طبیعت با گونه های پیشرفته هستند. نیروهای تکاملی گونه های ابتدایی فقط می توانند از محیط فیزیکی و شیمیایی حاصل شوند ، در حالی که گونه های پیشرفته ، که در زنجیره غذایی زیست محیطی وجود دارند ، محیط زیست بیولوژیکی هستند که این گونه ها در آن رقابت می کنند. این می تواند به روش زیر درک شود - گونه های بدوی ، با نیروهای تکاملی خود که از محیط فیزیکی و شیمیایی محلی ناشی می شوند ، نیازی به تولید مثل جنسی فرامرزی بر اساس تفاوت های جنسیتی ندارند. گونه های پیشرفته ، با وجود نیروهای تکاملی خود که از محیط زیست بیولوژیکی متشکل از موجودات مختلف در بسیاری از مناطق تشکیل شده اند ، نیاز به تفکیک و تولید مثل بین جنس ها دارند. به راحتی می توان گفت که تغییرات محیطی فیزیکی و شیمیایی اصلی ترین نیروی محرک برای تکامل ارگانیسم های تولید مثل غیر جنسی است و تغییرات محیط بیولوژیکی اصلی ترین عامل محرک برای تکامل ارگانیسم های تولید مثل جنسی است. با این حال ، تغییر بین این دو نیروی تکاملی یک شبه اتفاق نمی افتد. بین ارگانیسم های تولید مثل جنسی و ارگانیسم های تولید مثل جنسی موجودات تولید مثل تک قرار دارند که نیروهای اصلی رانندگی آنها دارای ویژگی های محیط فیزیکی و شیمیایی و محیط زیست هستند. حتی نیروهای تکاملی ارگانیسم های تولید مثل جنسی ، پویایی تکاملی آنها فرایندی را برای رد محیط فیزیکی و شیمیایی طی کرده است. به عنوان مثال ، نیش ، دوزیستان ، خزندگان و پستانداران در Vertebrata ، و پروتوتریا ، Metatheria و Eutheria در پستانداران ، همه نشان می دهد روند غلبه به تدریج بر محدودیت دمای تغییر درجه حرارت در طول تکامل ساختار و عملکرد بدن آنها. به همین دلیل هنگامی که محیط فیزیکی و شیمیایی تحت تأثیر تغییرات اساسی در گذشته قرار گرفت ، انقراض گسترده و شکوفایی گسترده گونه ها به طور پی در پی ظاهر شد. Eutheria اولین کسی است که نیروهای تکاملی آن کاملاً عاری از محیط فیزیکی و شیمیایی بوده و صرفاً از رقابت گونه ها در محیط زیست شناختی ناشی می شود. انسان به عنوان پیشرفته ترین موجود در اترریا با سایر ارگانیسم های تولید مثل جنسی کاملاً متفاوت است. نیروهای اصلی تکاملی بشر از زمان ظهور کشاورزی ، زمین شناسی رقابت در همان گونه ها بوده است تا رقابت با گونه های دیگر. به همین دلیل ، انسانها در راستای مالکیت خصوصی ، شکل تولید مثل خانواده را توسعه داده اند. بعداً در این کتاب توضیح داده شده است.

    پس از کشف ماهیت انرژی در دستیابی به حق ، نویسنده سعی در نوشتن «تئوری دست راست» برای توصیف کیفی مکانیسم توسعه در کلیه سطوح مهم در کل طبیعت داشت. از طریق توسعه علم طبیعی ، ما اکنون می دانیم که مواد طبیعی شامل انرژی تاریک ، ماده تاریک ، مواد و ضد فشارها ، ذرات ابتدایی ، اتمها ، مولکولها ، ماکرومولکول های بیولوژیکی ، ارگانیسم ها ، انسان ها و سایر سطوح اساسی هستند و هر سطح توسط محیط خارجی مربوطه احاطه شده است محیط هایی مانند ساختار در مقیاس بزرگ جهان ، کهکشان ها ، ستاره ها ، محیط فیزیکی ، محیط شیمیایی ، محیط بیولوژیکی و غیره. با این حال ، دانشمندان ، حتی دانشمندان مدرن ، تمایل دارند که ترکیب هر سطح ماده و قوانین مکانیکی آن را به شکلی ایستا و منزوی مورد مطالعه قرار دهند ، همانطور که انگلس انتقاد کرد. یک دیدگاه جامع از تولید و تکامل هر سطح قابل توجهی و مکانیسم پویای آن وجود ندارد. از مکانیک کلاسیک گرفته تا مکانیک مدرن ، منبع انرژی به عنوان انرژی تعبیر می شود. با توجه به دانش محدود علوم طبیعی ، نویسنده دریافت که پدیده دست راست در سطوح قابل توجهی ذرات اساسی ، اتمها ، ماکرومولکول های بیولوژیکی و غیره وجود دارد و ماده دست راست منبع انرژی برای تولید و تکامل را تشکیل می دهد. از هر سطح قابل توجهی در محیط خارجی مربوطه. نویسنده پس از آنکه تصور کرد که ماده ضد ماده نیز دست راست است و در مرکز کهکشان کهکشان راه شیری وجود دارد ، در مورد آن اطمینان بیشتری پیدا می کند. به عنوان حدس و گمان ، ماده دست راست در جهان طبیعی ، که در یک محیط خاص خارجی تولید می شود ،⁴ یک وارونگی جزئی و یک تصویر جزئی از مواد چپ دست است که به ترتیب

    Enjoying the preview?
    Page 1 of 1